گروهی معتقدند طلا به اوج خود رسیده و قرار نیست امسال بالاتر برود. طبق این نظر، علت اصلی گرانی طلا تردید بازار نسبت به سیاستهای اقتصادی ترامپ بود و همچنین هجوم سرمایهگذاران برای انتقال طلای خود به آمریکا پیش از تصمیم او در مورد تعرفهها.
بهای طلا در بازارهای جهانی همچنان رکوردشکنی میکند؛ بیثباتی بینالمللی فزاینده ناشی از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ باعث شده سرمایهگذاران بیشتری به طلا روی بیاورند چرا که طلا همیشه پناهگاه امن هر سرمایهگذاری بوده است. این هجوم به طلا باعث شده نگرانیها از کمبود آن شدت بگیرد و همین باعث بالارفتن قیمتها شده است. اما آیا واقعا جهان دارد طلا کم میآورد؟ آیا بانکهای مرکزی واقعا همانطور که مدعی هستند ذخایر طلا دارند یا دارند بلوف میزنند؟ در این گزارش خواهیم دید که در بازار طلا چه میگذرد و قرار است به کدام سمت حرکت کنیم.
احتمالا نمودارهای طلا را اخیرا دیدهاید؛ طلا به طرزی بیسابقه در حال رشد است. طلا تمام رکوردهای قبلیاش را شکسته و هر اونس طلا از ۳۰۰۰ هزار دلار فراتر رفته است. در واقع طی سال گذشته طلا از میانگین بازار بورس آمریکا هم بهتر عمل کرده و رشدی ۴۵ درصدی داشته است. عامل اصلی چنین عملکرد قدرتمندی چیست؟
عوامل مختلفی در این گرانی نقش بازی میکنند و شاید مشخصترین آنها «موجسواری» باشد؛ هر چه طلا بالاتر میرود سرمایهگذاران بیشتری جذب بازار میشوند به این امید که سوار موج بشوند و سود کنند. اما این تلاش برای موجسواری از بازار، عامل اصلی گرانشدن طلا نیست. علت اصلی بالارفتن قیمت طلا افزایش تعداد سرمایهگذارانی است که به طلا روی میآورند تا سرمایهشان در برابر انواع ریسکهای فزایندهی کنونی بیمه شود. یکی از این ریسکها مثلا سیاستهای پولی دولتهاست که باعث افزایش تورم و بدهی عمومی شده است. بانکهای مرکزی پول چاپ میکنند و دولتها پوش خرج میکنند و این ارزش پولهای ملی است که روز به روز پایینتر میآید و این طبیعتا باعث افزایش تقاضا برای طلا میشود.
کدام دولتها بیشتر طلا میخرند؟
تنشهای ژئوپلتیک هم نقشی کلیدی در افزایش تقاضا برای طلا دارند. از تشدید تنش در خاورمیانه تا جنگ در اوکراین و همچنین تنشهای تجاری میان آمریکا و باقی دنیا فقط یک نتیجه میتوان گرفت: بیثباتی در سراسر جهان پخش شده است. هر چه تنشها بیشتر شود داراییهایی مثل طلا برای شهروندان و دولتها جذابتر میشوند. آسیا - و بخصوص چین - یکی از بزرگترین خریداران و ذخیرهکنندگان طلا به حساب میآید. بانک مرکزی چین که نام «بانک خلق چین» مثلا به طرز بیسابقهای در حال تقویت ذخایر طلای خود است تا وابستگیاش به دلار آمریکا را کاهش دهد. بعد از یک توقف شش ماهه، بانک خلق چین در شهریور گذشته دوباره شروع به خرید طلا کرد تا طبق گزارشها در سال ۲۰۲۴ حدود ۴۴ تًن طلا ذخیره کرده باشد. طبق همین گزارشها در پایان سال ۲۰۲۴ میزان ذخایر طلای چین به ۲۲۸۰ تُن رسید! (همزمان سرمایهگذاران چینی که از بازار بهمشکلخوردهی مسکن زده شدهاند به طلا روی آوردهاند تا بتوانند ثروتشان را حفظ کنند.) اما چین تنها خریدار طلای جهان نیست. دولتهایی مثل هند، ترکیه و لهستان هم در حال تقویت ذخایر خود هستند. مثلا هند در سال ۲۰۲۴ حدود ۷۳ تُن طلا خرید تا ذخایر طلای خود را به ۸۷۶ تُن برساند. ترکیه ۷۵ تُن طلا خرید تا در پایان سال ۲۰۲۴ ذخایر طلایش به ۶۱۴ تُن برسد و لهستان در سال ۲۰۲۴ حدود ۹۰ تُن طلا خرید تا ذخایرش به ۴۴۸ تُن برسد. در واقع بانکهای مرکزی در سراسر دنیا در سال ۲۰۲۴ جمعا ۱۰۰۰ تُن طلا به ذخایر خود اضافه کردند تا یکی از بزرگترین سالهای خرید طلا در تاریخ معاصر رقم بخورد. طی ۱۵ سال اخیر بانکهای مرکزی دنیا هر سال بیشتر از آنکه طلای خود را مصرف کنند طلا خریدهاند و طبق برآورد «شورای جهانی طلا» این روند قرار نیست به این زودیها متوقف شود و انتظار میرود بانکهای مرکزی همچنان یکی از مهمترین پیشبرندههای بازار طلا در سال ۲۰۲۵ باقی بمانند. ۷۰ درصد بانکهای مرکزی دنیا قصد دارند طی ماههای آینده ذخایر طلای خود را افزایش دهند.
معمای ناپدیدشدن طلاهای انگلیسی
حالا میرسیم به علت مهم پررونقشدن بازار طلا که احتمالا از آن بیخبرید. طی ماههای اخیر سرمایهگذاران طلا در چندین کشور تلاش کردهاند طلای خود را از کشور خارج کنند به آمریکا ببرند. شاید مهمترین این کشورها انگلیس باشد. ماجرا از چه قرار است؟ بانک مرکزی انگلیس دومین بانک مرکزی ذخیرهکننده طلا در دنیا بعد از بانک خلق چین است. در حال حاضر این بانک مرکزی حدود ۸۵۰۰ تُن طلا ذخیره دارد که آنها را در ۹ خزانهی زیرزمینی در لندن نگاه میدارد. این سرمایه در حال حاضر حدود ۷۷۱ میلیارد دلار ارزش دارد! اما طی ماههای اخیر میزان ذخایر طلای دولت انگلیس در لندن رو به کاهش گذاشته است. چرا؟ چون تعداد زیادی از سرمایهگذاران از این نگران هستند که ترامپ که دارد روی هر محصول و کشوری تعرفهی واردات میگذارد، بالاخره روی طلا هم تعرفه خواهد گذاشت و آنها میخواهند قبل از آنکه دیر شود طلاهایشان را به مراکز طلای آمریکا - مثلا نیویورک - برسانند. البته بعد از آنکه ترامپ تعرفههای گسترده خود علیه کشورهای مختلف را اعلام کرد، مشخص شد او فعلا روی شمشهای طلا، نقره (و فلزات قیمتی) تعرفه وضع نخواهد کرد و این باعث شد روند دیوانهوار ارسال طلا به آمریکا کند شود و افزایش قیمت طلا و نقره هم متوقف شد.
نکته اینجاست که ترامپ در عین حال تعرفههای سنگینی روی دیگر فلزات مثل فولاد و آلومینیوم وضع کرده و به همین خاطر بازار هنوز به آینده اطمینان ندارد. به همین خاطر است که طی چند ماه اخیر حدود ۲ درصد از کل ذخایر طلای لندن به نیویورک منتقل شده است.کدام سرمایهگذاران طی این چند ماه طلای خود را از انگلیس خارج کردند؟ در میان غولها میشود به بانکهای سرمایهگذاری مثل JPMorgan و HSBC اشاره کرد. آنها دقیقا با طلای خود چه کار میکنند؟ ماجرا به وامهای طلا مربوط میشود.
بانکها با طلای خود چه میکنند؟
اصولا بانکها طلاهای خود را در خزانه - مثل خزانههای لندن - نگهداری میکنند. اما این طلا بیکار نمیماند و این بانکها طلای خود را قرض میدهند. چطور؟
اینجا باید ایدهی «وامدهی طلا» را متوجه شویم که به طور خلاصه به این شکل است: انتقال موقت مالکیت طلا از وامدهنده (معمولاً مؤسسات مالی یا دارندگان بزرگ طلا) به وامگیرنده (مثل بانکهای مرکزی، تولیدکنندگان طلا یا معاملهگران). در ازای این وام، وامگیرنده به وامدهنده بهره میدهد.
حالا چرا بانکهای مرکزی یا تولیدکنندگان طلا باید طلا وام بگیرند؟ بانکهای مرکزی طلا وام میگیرند تا ذخایر خود را مدیریت کنند و تولیدکنندگان طلا هم طلا وام میگیرند تا ریسک قیمت خود را پوشش دهند. وضع معاملهگران هم که مشخص است؛ آنها طلا وام میگیرند و با توجه به پیشبینیشان از بازار دست به معامله میزنند و از نوسانگیری بازار سود میبرند.
حالا فرض کنیم بانک طلای خود را شش ماهه به کسی قرض داده و قیمت طلا طی این شش ماه سقوط کرده است. این یعنی بانک قرار است ضرر کند. درست است؟ نه! بانکها اصولا بیکار نمیشینند و قراردادهای آتی طلا را در بازارهایی مثل «بازار بورس کالای نیویورک» میفروشند. این سیستم اصولا برای بانکها روشی کمریسک به حساب میآید: وقتی قیمت طلا سقوط میکند، ارزش طلای فیزیکی کاهش مییاید اما ارزش قراردادهای آتی طلا بالا میرود. برعکسش هم صادق است: وقتی قیمت طلا بالا میرود، ارزش طلای فیزیکی بالا میرود و همزمان ارزش قراردادهای آتی طلا کاهش مییابد. این توازن است که اصولا باعث میشود بانکها از هر موقعیتی در بازار سود کنند و اصولا در بازار نُرمال، قیمت طلا در بازار امروز با قیمت طلا در بازار آتی آنچنان تفاوتی ندارد. نکته اینجاست که با تداوم بیثباتی سیاسی در دنیا و بخصوص بعد از به قدرت رسیدن ترامپ، تعداد زیادی از سرمایهگذاران حرفهای در بازار طلا، روی بالا رفتن قیمت طلا شرط بستند و به همین خاطر ارزش قراردادهای آتی طلا به شدت بالا رفت و توازن به هم خورد. این باعث شد استراتژی همیشگی بانکها در سودبردن از بالا و پایین شدنهای طلا نتیجه ندهد. همزمان فرصتی عالی برای سرمایهگذارانی پیش آمد که در لندن طلا ذخیره داشتند؛ آنها طلا را از لندن به نیویورک حمل میکردند و به قیمتی بالاتر میفروختند. این برای سرمایهگذاران ثروتمند خبری خوبی است اما برای بانکها چطور؟ نه. آنها اصولا چون صاحب طلایی فیزیکی هستند روی ارزانشدن طلای آتی شرط میبندند. حالا با بالارفتن شدید قیمت طلای آتی، آنها یا باید در معاملات آتی خود ضرر میکردند یا حجم عظیمی طلا به نیویورک منتقل میکردند تا با فروش طلا به قیمت بالاتر جلوی ضرر بیشتر را بگیرند یا حتی با انعقاد قراردادهای آتی جدید، سود به جیب بزنند. طبیعتا بانکها به گزینهی دوم روی آوردند: اما حمل و نقل مقادیر عظیمی طلا، نیاز به هزینهی برنامهریزیهای پیچیده و هزینههای سنگین دارد. اصولا بانکها برای نقل و انتقال سریع مقادیر فراوانی طلا ساخته نشدهاند. اما آنها چارهی دیگری نداشتند: چرا که هرگونه تاخیر و ضرر باعث میشود بانکها مجبور شوند سرمایهی بیشتری را به بانک برگردانند تا وضعیت نقدینگیشان بحرانی نشود. پس بخشی از سرمایهای که قرار است در صنایع مختلف سرمایهگذاری شود به بانکها میگردد تا بحران جدیتر نشود و این باعث خواهد شد این بانکها تا مدتها در سودآوری خود دچار مشکل شوند. در چنین حالتی بانکها شروع کردند به ارسال طلا به «بورس کالای نیویورک» اما با هجوم بانکها و سرمایهگذاران برای ارسال هوایی طلاها، صفی طولانی تشکیل شد و گاه تا چندین هفته طول میکشید طلا از لندن به نیویورک برسد. (جالب اینجاست که حتی بانکها مجبور شدند با پروازهای معمولی مسافربری طلای خود را منتقل کنند. اگرچه حمل طلا با جتهای اختصاصی امنتر به نظر میرسید، اما هزینه آن بسیار بالا بود. در پروازهای معمولی مسافربری شمشهای طلا معمولاً در محفظههای مخصوص و تحت نظارت امنیتی شدید در قسمت بار هواپیما قرار میگیرند و امنیت آن پایین نیست.) همینها باعث شد طی هفتههای اخیر قیمت طلا بالا و بالاتر برود و همین بالا رفتن قیمتها هم باعث شد بانکهای بیشتری برای ارسال طلای خود به نیویورک اقدام کنند؛ صف طولانیتر شد و سیستم زیر فشار شدید قرار گرفت. اینجا بود که گروهی هشدار دادند ممکن است به زودی با کمبود طلا روبرو شویم.
آیا دچار کمبود طلا میشویم؟
جهان آنقدر طلا دارد که به راحتی شاهد کمبود در «عرضهی طلا» نخواهیم بود، اما اوضاع «طلای در گردش» متفاوت است.
طبق آمار «انجمن بازار شمش لندن» در دسامبر ۲۰۲۴ حدود ۲۷۹ میلیون اونس طلا در ذخایر طلای لندن موجود بود. در همین زمان حجم طلای در حال معامله در بازارهای بورس و قراردادهای نقدی ۳۸۰ میلیون اونس بود. مشخص است که این ۳۸۰ میلیون اونس، طلای فیزیکی نبود بلکه اندازهی کل قراردادهای کاغذیای بود که نشانهی تعهدات طلایی حاضران در بازار بود. با این حال در آن زمان فقط ۳۶ میلیون اونس از کل ۲۷۹ میلیون اونس ذخیره طلای لندن را میشد واقعا خرید و فروش کرد. باقی ۲۴۳ میلیون اونس طلا یا در ذخایر بانکهای مرکزی قرار دارد یا به شکل بلندمدت نگهداری میشود و در شرایط طبیعی بانکها اجازه ندارند به آنها دست بزنند. پس معاملات کاغذی طلا ده برابر آن طلایی است که میشود در بازار خرید و فروش کرد. این یعنی ما دچار کمبود در «طلای در گردش» در بازار هستیم. با این حال باید پذیرفت که بازار مدتهاست به همین روش کار میکند و قرار نیست ناگهان با کمبودی خطرناک روبرو شویم که معاملات را فلج کند. البته مسئلهی کمبود طلا جنبهی دیگری هم دارد که باید در بلندمدت برای آن آماده شویم.
سال ۲۰۲۵ سالی کلیدی برای صنعت طلا به حساب میآید چرا که طبق پیشبینیها تولید طلا در این سال کاهش خواهد یافت. علت کاهش تولید چیست؟ ماجرا به «عیار سنگ معدن» مربوط میشود یعنی به میزان غلظت طلا در سنگهای معدنی استخراجشده. طی سالهای اخیر این عیار به طور مداوم در حال پایین آمدن است و شرکتهای معدنی باید به طور مداوم سنگ بیشتری را استخراج کنند تا تولید خود را ثابت نگاه دارند. در چنین حالتی شرکتها مجبورند معادن کمبازده قدیمی را ببندند و معادن جدید پیدا کنند. به همین خاطر است که چندین شرکت تولیدکننده طلا به تعطیلی کامل خود فکر میکنند چرا که هم هزینهها به شدت بالا رفته و هم قوانین سختگیرانهتر شده است. این یعنی با وجود قیمت بالای طلا و سودده بودن این بازار، تعداد زیادی از معادن مجبورند از این صنعت بیرون بروند. گروهی از تحلیلگران معتقدند بدون سرمایهگذاری جدید، تولید ممکن است به شدت سقوط کند و این امر عرضه طلا و کلیت بازار را با مشکل روبرو خواهد کرد.
حتمال سقوط ۱۷ درصدی تولید
چندی پیش یکی از تحلیلگران رده بالای بازار پیشبینی کرد که در بهترین حالت، تولید طلا تا سال ۲۰۳۰ تا ۱۷ درصد کاهش خواهد یافت.الیور بلگدن، تحلیلگر شرکت مشاورهای CRU لندن چند ماه پیش توضیح داد که چطور تولید جهانی طلا در سال ۲۰۲۵ به اوج تاریخی حدود ۳۲۵۰ تن (معادل ۱۰۵ میلیون اونس) خواهد رسید، اما پس از آن وارد دوره کاهش طولانیمدت خواهد شد. «این کاهش نشاندهنده نقطه عطف در صنعتی است که با کاهش ذخایر، ریسکهای ژئوپلیتیک و تعداد کم پروژههای جدید مواجه است.»
این یعنی ما شاهد سالهای سرنوشتسازی برای طلا خواهیم بود که روز به روز تقاضا برای آن بالاتر میرود چون مردم و سرمایهگذاران اعتماد خود را به سیاستهای مالی دولتها از دست دادهاند و هر لحظه احتمال تشدید تنشهای ژئوپلتیک در نقاط مختلفی از جهان میرود. وقتی افزایش تقاضا و کاهش تولید را کنار هم میگذاریم جوابی جز کمبود عرضه نخواهیم داشت. نکته اینجاست که اگر چه افزایش قیمت طلا به نفع سرمایهگذاران این بخش است، اما چندین صنعت از این روند ضربه خواهند خورد.
از دید صنعتگران، طلا ویژگیهای منحصر به فردی دارد: از مقاومت بسیار پایین و انعطافپذیری گرفته تا مقاومت در برابر اکسیداسیون، همهی اینها باعث شده طلا به عنوان یک رسانای مناسب در مدارهای الکترونیکی شناخته شده است. به همین خاطر است که شرکتهای حوزهی تکنولوژی در تولید تلفنهای همراه و کامپیوترها به شدت به طلا نیاز دارند. شرکتهای حوزهی انرژیهای سبز هم در تولید محصولات خود - از جمله پنلهای خورشیدی - از طلا استفاده میکنند. به علاوه طلا عنصری زیستسازگار (Biocompatible) است و نحوه تعامل آن با بدن انسان باعث شده در تجهیزات پزشکی به شدت کاربرد داشته باشد. طلا حتی در فضا هم استفاده دارد چرا که مقاومتش در برابر فرسایش آنقدر بالاست که در تجهیزات مربوط به ماهوارهها به کار برده میشود.به همین خاطر است که حامیان طلا میگویند این فلز چیزی بیش از جواهر یا ابزاری برای سرمایهگذاری است و اگر تولید کاهش یابد و قیمت بالا رود، صنایع مختلفی دچار دردسر خواهند شد و قیمت تجهیزات الکترونیک افزایش خواهد یافت.
پیشبینی قیمت طلا و رقبای طلا
حالا که میدانیم حجم «طلای در گردش» آنچنان بالا نیست اما در کوتاهمدت هم دچار کمبود طلا نخواهیم بود به سوال اصلی این گزارش میرسیم: اینها چه تاثیری روی قیمت طلا میگذارد. طبیعتا قیمت طلا قرار است بالا برود اما چقدر؟ تحلیلگران بازار این روزها روی همین سوال متمرکز شدهاند و جالب اینجاست که تعداد زیادی از آنها اخیرا پیشبینیهای خود را تغییر دادهاند. نکته جالبتر این است که اکثر پیشبینیهای جدید آنها، به هم شبیه شده. برای مثال هونی تِوِز، استراتژیست بانک سوئیسی UBS پیشبینی کرده نقطه اوج طلا در سال ۲۰۲۵ حدود ۳۲۰۰ دلار باشد. این رقم ۱۰۰ دلار بیشتر از پیشبینی قبلی UBS است که فقط سه هفته قبل از آن منتشر شده بود. تحلیلگر بانک سرمایهگذاری گلدمن ساکس هم گفته اگر بیثباتی ناشی از سیاستهای اقتصادی ادامه پیدا کند طلا در پایان سال ۲۰۲۵ به ۳۱۰۰ دلار میرسد. (۱۰۰ دلار بیشتر از پیشبینی ماه قبلی گلدمن ساکس.) مایکل ویتمر، تحلیلگر Bank of America از بقیه خوشبینتر بوده و پیشبینی طلای ۳۵۰۰ دلاری داشته و علت آن را افزایش ۱۰ درصدی تقاضای مردم عادی و همچنین سرمایهگذاران شرکتی دانسته است. در بین بدبینها بانک Citibank را داریم که قیمت طلا در سال ۲۰۲۵ را بین ۲۸۰۰ تا ۳۰۰۰ دلار پیشبینی کرده است و بانک انگلیسی HSBC هم قیمت امسال طلا را در محدودهی ۲۳۵۰ تا ۲۹۵۰ میبیند. موسسهی تحلیل بازار ANZ Research رقم ۲۸۰۵ دلار را پیشبینی کرده و تعداد دیگر بدبینها به قیمت طلا در سال ۲۰۲۵ کم نیست.
ماجرا از چه قرار است؟ آنها میگویند طلا به اوج خود رسیده و قرار نیست امسال بالاتر برود. نظر آنها غیرمنطقی نیست. طبق این نظر، علت اصلی افزایش قیمت طلا تردید بازار نسبت به سیاستهای اقتصادی ترامپ بود و همچنین هجوم سرمایهگذاران برای انتقال طلای خود به آمریکا پیش از تصمیم ترامپ در مورد تعرفهها. منطقا حالا که ترامپ تصمیمش را اعلام کرده و شمش طلا را از تعرفه مستثنا کرده، تردیدها به پایان رسیده و روند انتقال طلا به آمریکا از سرعت خواهد افتاد. همزمان اگر روسیه و اوکراین هم به نوعی صلح برسند بیثباتی ژئوپلتیک کاهش خواهد یافت و تقاضا برای طلا کمتر خواهد شد.
اگر طلا به اوج خود در سال ۲۰۲۵ رسیده باشد این سوال پیش میآید که سرنوشت رقبای طلا مثل نقره یا بیتکوین چه خواهد شد. به دلایل گوناگونی انتظار میرود امسال سال خوبی برای نقره باشد. عموما قیمت نقره از قیمت طلا تبعیت میکند اما میزان نوسان آن بالاتر است. پس عموما اگر طلا رشد خوبی داشته باشد نقره رشد بالاتری خواهد داشت. فعالان بازار اصولا برای تخمین عملکرد نقره از شاخصی به نام «نسبت طلا به نقره» میکنند. به زبان ساده این نسبت نشان میدهد که چند اونس نقره نیاز است تا بشود یک اونس طلا خریداری کرد. هر زمان که این نسبت بالا باشد به آن معناست که طلا نسبت به نقره گران است و اصولا در چنین زمانی سرمایهگذاران به نقره کوچ میکنند چون دارند آن را به قیمت بهتری میخرند. اما این نسبت دقیقا باید چند باشد تا متوجه شویم زمان خرید نقره است؟ تعداد زیادی از سرمایهگذاران اینجا قانون ۵۰/۸۰ را دارند که میگوید هر وقت «نسبت طلا به نقره» بالای ۸۰ رفت (یعنی با ۸۰ اونس نقره بشود یک اونس طلا خرید) زمان نقره خریدن است چون حالا نقره نسبت به طلا ارزان به حساب میآید. و هر وقت این نسبت به زیر ۵۰ رسید یعنی نقره گران شده و زمان طلا خریدن است. طی چند ماه گذشته این نسبت بالای ۸۵ بوده و این یعنی سرمایهگذاران طلا میتوانند به نقره کوچ کنند. این خبر خوبی برای نقره است که از دید تحلیلگران به زودی رکورد قیمت قبلیاش در سال ۲۰۱۱ را خواهد شکست. اگر نقره بتواند بالاخره رکورد سال ۲۰۱۱ را بشکند وارد وضعیت «کشف قیمت» خواهد شد که میتواند روزهای خوشی را برای سرمایهگذاران این فلز رقم بزند. بیتکوین چطور؟ وقتی طلا اینقدر گران باشد جذابیت بیتکوین هم برای سرمایهگذاران افزایش خواهد یافت، بخصوص که بیتکوین پس از اعلام تعرفههای ترامپ به همراه بازارهای بورس دنیا سقوط کرد و قیمتش مناسبتر از قبل شد. فراموش نکنید که بیتکوین را طلای دیجیتال مینامند و خرید و فروش آن بسیار راحتتر و امنتر طلاست. در دنیای بیثبات کنونی، بیتکوینی که در چند دقیقه به هر نقطه از جهان حواله میشود و نگهداریاش نیاز به گاوصندوق ندارد، راه حلی جادویی به حساب میآید. در چنین دنیایی تنوعبخشی سبد سرمایهگذاریتان با طلا، نقره و بیتکوین احتمالا بهترین گزینه است.
منبع:آینده نگر
نظر خود را بنویسید