در سال ۱۹۸۹، آکادمی نوبل جایزه اقتصاد را به هاولمو اعطا کرد؛ به خاطر «روشنسازی پایههای احتمالاتی تحلیلهای اقتصادسنجی و اثربخشی روشهای آماری در آزمون نظریههای اقتصادی». این یک شروع تازه برای اقتصاددانها محسوب میشد
برای اینکه یک مدل اقتصادی، قابل اعتماد باشد، باید با دادههای واقعی آزمون شود؛ این مهمترین نکتهای بود که تریگو هاولمو در سرتاسر زندگی آکادمیک و حرفهای خود روی آن تاکید داشت. از نگاه هاولمو، دادهها همواره باید باشند تا روابط علی و معلولی را نشان دهند. زمانیکه به دانشجویان خود، علم اقتصاد را آموزش میداد، همواره تاکید میکرد که از اهمیت دادهها آگاه باشند و هر حرفی را که میزنند بر پایه مستندات علمی و دادههای فنی باشد. سرانجام با همین تلاشهای هاولمو، اقتصادسنجی به شکل مدرن و امروزیِ آن متولد شد. به همین دلیل است که شایسته دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد. او توانست فضایی جدید برای تحلیل رفتارهای اقتصادی فراهم آورد، فضایی که مستند و قابل اعتماد است.
تریگو هاولمو اقتصاددان نروژی و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۸۹ بود. او در ۱۳ دسامبر ۱۹۱۱ در شهر «اسکدزمو» در نروژ متولد شد. خانوادهاش از طبقه متوسط بودند و پدرش در شرکت راهآهن کار میکرد. هاولمو از همان دوران نوجوانی علاقه زیادی به علوم و بهویژه ریاضیات داشت. به همین دلیل او هم بهعنوان عضوی از این خانواده، به این علوم علاقمند شد و سرانجام تحصیلات خود را در دانشگاه اسلو آغاز کرد و در رشته اقتصاد ادامه داد. در همان دوران بود که علاقهاش به ترکیب ریاضیات با مسائل اقتصادی شکل گرفت. در واقع به این درک رسید که علم اقتصاد بدون علوم ریاضی و آمار و ارقام و اعداد، بیمعناست یا دستکم، چیز مهمی را کم خواهد داشت. پس تصمیم گرفت ریاضی و آمار را وارد علم اقتصاد کند. این اتفاق، سنگ بنای پیشرفت او و همچنین توسعه علوم اقتصادی را در آینده گذاشت.
*بسیار سفر باید تا پخته شود خامی!
هاولمو بعد از پایان تحصیلات در نروژ، به کشورهای مختلفی سفر کرد تا دانش بیشتری کسب کند. در ابتدا به دانشگاه هاروارد رفت، سپس در مؤسسات پژوهشی مهمی در آمریکا فعالیت کرد. یکی از نقاط عطف زندگی او، همکاریاش با مؤسسه ملی تحقیقات اقتصادی در آمریکا بود که زمینهساز تحقیقات علمی بزرگ او شد. به این ترتیب، او به نقاط مختلف سفر کرد تا بتواند دانش و همچنین تجربه بیشتری به دست آورد. در همین دوران توانست با اقتصاددانهای بسیاری هم آشنا شود و از طریق این افراد، آگاهیاش را از مباحث بهروز و جدید در دنیای اقتصاد هم بالا برد. در این حین، همواره تاکید داشت که اقتصاد به علوم ریاضی نیازمند است و در نتیجه تلاش میکرد سایر اهالی علم اقتصاد را هم از اهمیت این مسئله آگاه کند.
*ورود هاولمو به دنیای اقتصاد
هاولمو زمانی وارد عرصه علم اقتصاد شد که بحران اقتصادی بزرگ جهان در دهه ۱۹۳۰ ذهن بسیاری از اقتصاددانان را به خود مشغول کرده بود. او میخواست بداند چرا نظریههای اقتصادی آن زمان نمیتوانند به درستی جهان واقعی را توضیح دهند. او متوجه شد که بسیاری از مدلهای اقتصادی، پایه آماری یا تجربی محکمی ندارند و بیشتر به نظریههای فرضی متکی هستند. در واقع هر یک از اقتصاددانها در آن زمان، به دنبال پاسخی برای این پرسش بودند و هر یک هم پاسخی برای آن ارائه میکردند. هاولمو هم معتقد بود پاسخ در آمار و ریاضیات است. به باور او، اگر اقتصاد، بهره بیشتری از آمار و ریاضیات میگرفت، حتماً میتوانست از این بحران عبور کند و چالشهایش را پشت سر بگذارد. به همین دلیل از همه اقتصاددانها درخواست میکرد بیشتر به دادهها و ریاضیات توجه نشان دهند.
او تصمیم گرفت که علم آمار و اقتصاد را به هم پیوند بزند. تلاش کرد تا اقتصاددانان را متقاعد کند که بدون آزمون آماری، مدلهای نظری نمیتوانند مفید باشند. این دیدگاه، بعداً یکی از ستونهای اصلی «اقتصادسنجی» (econometrics) شد. به این ترتیب او توانست تحولی بزرگ در دنیای اقتصاد ایجاد کند. هاولمو عنصری را به اقتصاد اضافه کرد که میتوانست پاسخ بسیاری از پرسشها را بدهد و بسیاری از مشکلات را حل کند. به این ترتیب، اقتصادسنجی وارد علم اقتصاد شد که در حقیقت ترکیبی بود از اقتصاد و علوم ریاضیات. این یک گام بزرگ برای پیشرفت بشریت محسوب میشود.
*چرا هاولمو جایزه نوبل گرفت؟
در سال ۱۹۸۹، آکادمی نوبل جایزه اقتصاد را به هاولمو اعطا کرد؛ به خاطر «روشنسازی پایههای احتمالاتی تحلیلهای اقتصادسنجی و اثربخشی روشهای آماری در آزمون نظریههای اقتصادی». این یک شروع تازه برای اقتصاددانها محسوب میشد.
در واقع، هاولمو اولین کسی بود که توانست به صورت سیستماتیک، پایههای احتمالاتی اقتصاد را تحلیل کند و نشان دهد که چگونه باید دادهها را در مدلهای اقتصادی لحاظ کرد. او اثبات کرد که بدون در نظر گرفتن احتمال و آمار، نمیتوان از مدلهای اقتصادی نتیجهگیری دقیق کرد. کاری که هاولمو انجام داد، زمینهساز رشد اقتصادسنجی مدرن شد. این یک اتفاق بزرگ و مهم بود و آکادمی نوبل هم آن را شایسته دریافت جایزه میدانستند.
*از آمار نهایت بهره را ببرید!
نظریه اصلی هاولمو این بود: «برای اینکه یک مدل اقتصادی قابل اعتماد باشد، باید با دادههای واقعی آزمون شود.» او همچنین تأکید داشت که نمیتوان فقط با معادلات ریاضی، رفتار اقتصادی را توضیح داد. بلکه باید مشخص کنیم این معادلات تا چه حد با دادهها سازگارند. اگر معادلات را بتواند بر پایه دادههای موجود، اثبات کرد به این معناست که قابل اعتماد هستند؛ اما اگر دادهها چنین معادلهای را به اثبات نرسانند، نمیتوان با اعتماد از آن سخن گفت و صرفاً به یک مشاهده بیپایه و اساس تبدیل خواهد شد.
او به وضوح نشان داد که تفاوت میان رابطه علت و معلول با همبستگی صرف چقدر مهم است. یعنی فقط چون دو پدیده با هم حرکت میکنند، نمیتوان نتیجه گرفت که یکی باعث دیگری شده است. هاولمو تلاش کرد با استفاده از ابزارهای آماری، روابط علت و معلولی را در اقتصاد تشخیص دهد. در واقع تلاش کرد روابط را به صورت مستند و به شکلی که قابل اعتماد باشند، به اثبات برساند. او در نظریه معروف خود به نام «احتمال در تحلیلهای اقتصادسنجی»، روشهایی را ارائه کرد که چگونه میتوان فرضیههای اقتصادی را با دادههای واقعی آزمود. این یک اتفاق بزرگ بود و نشان میداد که میتوان از آمار نهایت بهره را گرفت.
*اثر هاولمو در اقتصاد
هاولمو کتابها و مقالات علمی زیادی نوشت، اما معروفترین اثر او پایاننامه دکترای اوست که با عنوان «The Probability Approach in Econometrics» یا «رویکرد احتمالاتی در اقتصادسنجی» و بهعنوان یکی از مهمترین آثار در علم اقتصاد شناخته میشود. این اثر در سال ۱۹۴۴ منتشر شد و انقلابی در تحلیلهای اقتصادی به وجود آورد. او همچنین در مورد سیاستهای مالی، سرمایهگذاری، تورم، اشتغال، و روشهای تحقیق در اقتصاد کار کرده است. مطالعه تکامل نظریههای اقتصادی و همچنین مطالعه تراز پرداختیها و کسری دلار و مطالعه روی نظریه سرمایهگذاری از جمله کارهایی است که هاولمو انجام داده. او همچنین در مؤسسات بینالمللی مانند OECD فعالیت کرد و به عنوان استاد دانشگاه هم نقش مهمی در تربیت اقتصاددانان ایفا کرده است.
در نهایت میتوان گفت تریگو هاولمو شخصیتی بود که علم اقتصاد را از مرحله نظری به مرحله تجربی و آماری ارتقا داد. او پایهگذار اقتصادسنجی مدرن است و دیدگاههای او هنوز در بسیاری از پژوهشهای اقتصادی به کار میروند. دستاوردهای او نهتنها در نظریهپردازی، بلکه در آموزش و سیاستگذاری هم تأثیرگذار بودهاند. او با پیوند دادن اقتصاد با آمار، راهی تازه برای تحلیل رفتار اقتصادی بشر گشود.
نظر خود را بنویسید