رییسجمهور ایالاتمتحده و وزیر امور خارجه ایران از برگزاری مذاکراتی خبر دادهاند که ظاهرا قرار است روز شنبه هفته آتی به میزبانی عمان برگزار شود اما در شرایطی که در هفتهها و ماههای گذشته شاهد اوجگیری بحثی گسترده درخصوص چگونگی برگزاری مذاکرات ایران و آمریکا بودیم و در حالی که گروهی بر لزوم برگزاری مذاکرات مستقیم تاکید داشته و دارند، گروهی دیگر معتقدند که این مذاکرات تنها بهصورت غیرمستقیم قابل برگزاری است.
عباس آخوندی
رییسجمهور ایالاتمتحده و وزیر امور خارجه ایران از برگزاری مذاکراتی خبر دادهاند که ظاهرا قرار است روز شنبه هفته آتی به میزبانی عمان برگزار شود اما در شرایطی که در هفتهها و ماههای گذشته شاهد اوجگیری بحثی گسترده درخصوص چگونگی برگزاری مذاکرات ایران و آمریکا بودیم و در حالی که گروهی بر لزوم برگزاری مذاکرات مستقیم تاکید داشته و دارند، گروهی دیگر معتقدند که این مذاکرات تنها بهصورت غیرمستقیم قابل برگزاری است. با این همه اما واقعیت آن است که این مباحث و حساسیتهایی که ایجاد شده، چندان واجد اهمیت و ارزش نیست. آنچه حائز اهمیت است، نفس ازسرگیری مذاکرات و بازگشت طرفین به مسیر دیپلماسی است؛ چه آنکه وقتی مذاکرات آغاز شود، دیپلماسی روند و مسیر خود را پیدا میکند.
البته باید به این مهم نیز توجه داشته باشیم که اگرچه نفس آغاز مذاکرات به خودی خود حائز اهمیت و راهگشاست اما نباید این واقعیت را نادیده بگیریم که برگزاری چنین مذاکراتی مسبوق به سابقه است و دارای پیشینه به نسبت طولانی است. چنانکه حتی مذاکرات برجام که بهطور رسمی پس از آغاز به کار دولت یازدهم آغاز شد، در واقع ادامه روندی است که پیشتر آغاز شده بود و آن مذاکرات نیز بهنحوی ادامه گفتوگوهای مستقیمی است که با حضور معاونان وزیران خارجه ایران و آمریکا در پایان دولت دهم و در سال91 انجام شده است.
در حالی که بعضا گفته میشود، نامهنگاری ترامپ با رهبری و مکاتبهای که صورت گرفت، اتفاقی نو و بدیع بوده، واقعیت این است که مکاتبات رسمی نیز پیشتر در دوران اوباما نیز انجام میشد. هرچند سطح مکاتبات در آن مقطع در بالاترین سطح نبود، حال آنکه در مقطع کنونی شاهد این بودیم که مکاتبه میان ایران و آمریکا در بالاترین سطوح سیاسی دو کشور انجام شد که زمینهساز گفتوگوها و مذاکراتی است که قرار است شنبه هفته آتی به میزبانی عمان و با حضور دیپلماتهای عالیرتبه دو کشور انجام شود. در نتیجه این مساله، از جهات گوناگون بسیار حائز اهمیت است و به همین دلیل میتواند شرایط کنونی را تا حدودی نسبتبه گذشته متمایز کند. ضمن آنکه اگر مذاکرات قبلی بر مسائل بینالمللی و عمومی متمرکز بود، اینبار قرار است درباره مسائل فیمابین ایران و آمریکا نیز صحبت شود و به همین دلیل، مذاکراتی در پیش است، به نوعی حائز اهمیت است. پرسش مهمی که در آستانه مذاکرات عمان باید به آن پاسخ دهیم، این است که اساسا چه انتظاری از مذاکرات پیشرو داریم و چه انتظاری میتوانیم داشته باشیم. در واقع پرسش این است که آیا باید انتظار داشت که در پایان این مذاکرات، در صورت توفیق کامل آن، طرفین به یک سند صلح دائمی و همکاری پایدار دست یابند؟! شخصا چنین فکر نمیکنم و معتقدم حداکثر انتظاری که میتوان از نتیجه این مذاکرات داشت، دستیابی به نوعی سند ترک منازعه است.
چه آنکه اگر در این مرحله بتوانیم به چنین سندی دست پیدا کنیم و براساس مفاد آن، بتوانیم سازوکاری را طراحی کنیم که براساس آن، منازعه موجود را کنار بگذاریم و در حالت عادی قرار بگیریم، به دستاورد بسیار مهم و بزرگی دست یافتهایم. در واقع تنها پس از عبور از این مرحله است که میتوان انتظار داشت بتوان درباره مراحل و چند و چون همکاری صحبت کرد.
شایان ذکر است، اشاره به این نکات به این دلیل حائزاهمیت است که طبیعتا باید پیش از آغاز مذاکرات، سطح انتظار افکار عمومی از مذاکرات را تعیین کنیم. این در حالی است که شخصا معتقدم شاخص موفقیت در مذاکرات پیشرو فراتر از همان سند مدیریت منازعه و ترک منازعه نخواهد بود و اگر بهواقع بتوانیم به چنین سندی دست پیدا کنیم، به دستاورد بزرگی رسیدهایم.
در عین حال باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که دستیابی احتمالی به سند ترک منازعه، به هیچ عنوان به این معنا نیست که مسیر توسعه کشور هموار شده و تنها لازم است حرکتمان را آغاز کنیم. فراموش نکنیم که توسعه مساله خود ماست و مشکلاتی که در روابط ایران و آمریکا وجود دارد، بهتعبیری شبیه سنگ عظیمی است که وسط جاده توسعه کشور قرار گرفته و مانع از هر حرکتی است. حال آنکه اگر این سنگ عظیم را از میانه راه برداریم، کماکان به این معنا نیست که فورا به توسعه دست مییابیم. در واقع اگر مسیر دستیابی به توسعه نیز هموار شود، کماکان نکته مهم این است که با چه خودرو و چه قدرت و سرعتی در این مسیر حرکت میکنیم و همچنین با چه دستفرمان و چه میزانی از توانمندی در رانندگی در این مسیر حرکت خواهیم کرد.
نمیتوان منکر شد که این مانع و سنگی که در مسیر توسعه ایران قرار گرفته، مانعی بسیار بسیار عظیم بوده و برداشتن آن، قاعدتا بسیار حائز اهمیت است اما حتی رفع چنین مانع عظیمی نیز ما را به توسعه نمیرساند و برای دستیابی به توسعه به نیروی محرکه نیاز داریم. حال آنکه نیروی محرکه به این وابسته است که دولت حاکم بر کشور تا چه میزان منسجم و از چه سیاستهای روشن و منطقی برخوردار است، چقدر منابع در اختیار دارد، این منابع را چگونه هزینه میکند و چه برنامهها و روشی برای توسعه کشور دارد.
بحث مهم دیگری که در این رابطه باید مدنظر قرار دهیم، بحث درباره نکات و مولفههایی است که میتوانند این مذاکرات را تهدید کند. بنابر تحلیل کلی بنده درباره وضعیت جهان، امروز جهان آماده ترک منازعه است و به هیچ عنوان آمادگی ورود به یک درگیری گسترده نظامی دیگر را ندارد. به بیان دیگر درحال حاضر یک اجماع جهانی مبنیبر پرهیز از حمله نظامی وجود دارد. بهنحوی که بیراه نیست اگر بگوییم تنها مخالف جدی ترک منازعه، اسرائیل است و حتی دست به هر کاری میزند که بهنحوی درگیری و منازعهای علیه ایران درگیرد. هرچند سفر اخیر آقای نتانیاهو به ایالات متحده و دیداری که با آقای ترامپ داشت، به او نیز نشان داد که قادر به تحمیل اراده خود به آمریکا نیست؛ چه آنکه ارائه آمریکا نیز مبنیبر ترک منازعه است و به هیچ عنوان خواستار حمله نظامی به ایران و ایجاد تنش نظامی جدید نیست.
به بیان دیگر، از آنجا که نتانیاهو به این باور رسیده که ماشین مذاکرات به حرکت درآمده و او دیگر قادر نیست مانع از حرکت این ماشین شود، دنبال نوعی پلن B است؛ به این ترتیب که اولا تهدیدات خود علیه ایران را به حداکثر میزان ممکن ارتقا دهد و ثانیا سعی میکند از هر فرصت برای ایجاد اختلال در مسیر گفتوگو یا دستکم توفیق گفتوگوها بهرهبرداری کند.
البته یک گروه دیگر نیز با مذاکراتی که آغاز شده، مخالف هستند که بخشی از آنها همین تندروهای داخلی هستند که منافعشان شکست مذاکرات بوده و لازم است مسوولان با مراقبت بیشتری بر رفتار این جماعت نظارت داشته باشند و بخش دیگری از آنها نیز جماعتی هستند که بنده آنان را بهعنوان «اخوان شیعی» نام میبرم؛ جماعتی که خواستشان این است که به هر قیمت جنگی دربگیرد و شماری از جوانان این مملکت کشته شوند اما آنان از منافعشان محروم نشوند و کماکان بتوانند به کاسبی و کسبوکارشان مشغول باشند. با این همه به نظر میرسد از آنجا که عوامل متعدد و موثری موافق این مذاکرات هستند در نتیجه دستکم تا این لحظه میتوان به نتایج ثمربخش مذاکرات پیشرو امیدوار و خوشبین بود.
نظر خود را بنویسید