ویلیام برای اولینبار در سال 1909 طی کنفرانسی که در سیاتل برگزار میشد، هواپیمایی را دید که یک سرنشین داشت. این مسئله علاقه او را به هواپیماها جلب کرد و یک سال بعد به لسآنجلس رفت تا در اولین نمایش مهم هواپیمایی آمریکا شرکت کند. او در این مراسم سراغ همه خلبانها رفت و از آنها درخواست پرواز کرد
ویلیام بوئینگ، شباهتی خاص به اسحاق نیوتن دارد. همانطور که میگویند، میلیونها سیب در مقابل چشم انسانها به زمین افتادهبود، اما این نیوتن بود که قانون گرانش را از آن بیرون کشید. در مورد بوئینگ هم، حتی اگر نگوییم میلیونها، اما صدها نفر شاهد اولین هواپیماها بودند، ولی این ویلیام بود که این لحظه را تبدیل به بزرگترین شرکت هواپیماسازی تاریخ کرد.
نام ویلیام بوئینگ به خودیِ خود گویای همهچیز است. بوئینگ کارآفرینی باهوش بود و یکی از چهرههای پیشرو در صنعت تولید هواپیما. شرکت هواپیماسازی کوچک بوئینگ، تحت مدیریت دقیق او، تبدیل به یکی از بزرگترین شرکتهای جهان شد که در صنایع گوناگون فعالیت میکند. بیرون دفتر کار قدیمی بوئینگ، روی دیوار این جملات بقراط نوشته شدهبود: «قدرتی بالاتر از واقعیتها نیست. واقعیتها از طریق مشاهده دقیق به دست میآید. اگر میخواهیم چیزی را استنتاج کنیم، تنها باید از واقعیتها استفاده کنیم. تجربه، حقیقتداشتن این قواعد را اثبات کردهاست.»
ویلیام بوئینگ در اولین روز اکتبر 1881 در شهر دیترویت ایالات میشیگان آمریکا به دنیا آمد. پدرش، ویلهلم، برآمده از یک خانواده محترم و مفرح آلمانی بود، اما در سن 20سالگی، تنها یک سال پس از خدمت در ارتش آلمان تصمیم گرفتهبود به آمریکا مهاجرت کند. متاسفانه زمانی که ویلیام 9ساله بود، پدرش ویلهلم در اثر ابتلا به بیماری آنفلوانزا، در سن 42سالگی، درگذشت. مادر ویلیام پس از این اتفاق مجدداً ازدواج کرد، اما رابطه ویلیام با همسر مادرش خیلی خوب نبود.
همین مسئله باعث شد ویلیام برای درس خواندن به سوییس فرستاده شود، اما تنها پس از یک سال به آمریکا برگشت و در مدارس خصوصی و دولتی، درس خواندن را ادامه داد. ویلیام نهایتاً به دانشکده علوم دانشگاه یِیل رفت و بین سالهای 1899 تا 1902 در آنجا درس خواند، اما بدون اینکه درس خود را به اتمام برساند دانشگاه را ترک کرد. در سال 1903 تصمیم گرفت به سمت شرق و ایالت واشنگتن سفر کند.
در ایالت واشنگتن بود که ویلیام با استفاده از زمینی که به ارث بردهبود، کسبوکاری در زمینه تولید الوار چوب به راه انداخت و رفتهرفته ثروتی جمع کرد. رفتهرفته کسبوکار ویلیام گسترش پیدا کرد و حتی پای او به آلاسکا کشیده شد. در سال 1908، کسبوکار ویلیام گسترش بیشتری پیدا کرد و او با مهاجرت به سیاتل، شرکت تولید چوب گرینوود تیمبر را تاسیس کرد. تقریباً در همین سالها بود که ویلیام با دنیای هواپیماها برای اولینبار آشنا شد.
* میخواهم پرواز کنم
ویلیام برای اولینبار در سال 1909 طی کنفرانسی که در سیاتل برگزار میشد، هواپیمایی را دید که یک سرنشین داشت. این مسئله علاقه او را به هواپیماها جلب کرد و یک سال بعد به لسآنجلس رفت تا در اولین نمایش مهم هواپیمایی آمریکا شرکت کند. او در این مراسم سراغ همه خلبانها رفت و از آنها درخواست پرواز کرد. همه آنها درخواستش را رد کردند، به غیر از یک خلبان فرانسوی به نام لویی پائولان. ویلیام هم سه روز منتظر این پرواز ماند اما در نهایت فهمید پائولان از کنفرانس لسآنجلس رفتهاست تا در یوتا یک نمایش را اجرا کند. به نظر بسیاری از افراد، این فرصت ازدسترفته، بزرگترین فرصت زندگی لویی پائولان است.
ویلیام طی سالهای بعد رفتهرفته با آشنایی با مقامات نظامی، فنون پرواز با هواپیما را یاد گرفت. نهایتاً در سال 195 با ورود به مدرسه گلن مارتین لسآنجلس، دوره ویژه خلبانی دید و پس از تکمیل این دوره، یک هواپیما از خود کارخانه مارتین به نام مدل TA سفارش داد.
ویلیام این اتفاق را چنین توصیف میکند: «هواپیما در اکتبر 1915 به من تحویل شد و من که مطمئن بودم آیندهای قطعی برای صنعت هوایی وجود دارد، علاوه بر پرواز، به ساختن هواپیما هم علاقهمند شدم. گروهی از متخصصان فنی را جمع کردم که کلاً کمتر از ده نفر بودند و روی طراحی اولین هواپیمای بوئینگ کار کردیم.»
طی این دوره، ویلیام و گروه کوچکش در یک فضای کارگاهی و نگهداری هواپیما در کنار دریاچه یونیون به کار مشغول شدند. در روز 15 ژوئن سال 1916، آنها موفق به ساخت اولین مدل هواپیمای بوئینگ به نام بلوبیل شدند. این هواپیما که در واقع یک هواگرد آبنشین دوگانه یا همان سیپلین بود، کمتر از 8 متر طول داشت، در اولین پرواز خود تقریباً 300 متر پرواز کرد. شاید خود ویلیام در آن دوران این مسئله را نمیدانست، اما این رخداد منجر به تولد یکی از بزرگترین شرکتهای هواپیماسازی جهان شد.
بعدها خود ویلیام درباره این مسئله چنین گفت: «افتخار میکنم که تنها طی 12 سال، کاری که با گروهی کوچک آغاز کردیم، منجر به ظهور بزرگترین کارخانه هواپیماساز در آمریکا شد که 1000 نفر نیروی کار را در خود جا میداد.»
* فراز و نشیب
یک ماه پس از پرواز اولین هواپیما، یعنی در ژوئیه 1916، ویلیام بوئینگ و کنراد وسترولت، شرکت محصولات پاسیفیک اِیرو را تاسیس کردند. در انتها همان سال، وسترولت که در نیروی دریایی آمریکا خدمت میکرد، به ساحل شرقی این کشور منتقل شد. وسترولت که مطمئن بود آمریکا در جنگ جهانی اول شرکت خواهد کرد، ویلیام را ترغیب کرد که با دولت آمریکا قرارداد ببندد و برای این دولت از همین نوع هواپیمای دوگانه برای استفادههای نظامی تولید کند. ویلیام هم این کار را کرد اما یک چیز بسیار مهم را برای تولید این هواپیماها کم داشت: مهندسان.
در اینجا با هوش کسبوکاری و نوآورانه بوئینگ بیشتر آشنا میشویم. او به دانشگاه ایالت واشنگتن پیشنهاد ساخت یک تونل باد را داد. در ازای انجام این پروژه برای دانشگاه، او از آنها خواست تا یک دوره مهندسی هواپیماسازی برگزار کنند و بهترین فارغالتحصیلان خود را به پاسیفیک ایرو بفرستند.
اندکی پس از اینکه ایالات متحده به صورت رسمی وارد جنگ شد، ویلیام هم در روز 9 می 1917، نام کمپانی خود را تغییر داد و مشهورترین هواپیماسازی جهان را تاسیس کرد: کمپانی هواپیمایی بوئینگ. بوئینگ در همان ابتدای راه دو مدل C را به فلوریدا فرستاد تا در اختیار نیروی دریایی قرار گیرد. نیروی دریایی هم آنقدر از این محصولات راضی بود که 50 هواپیمای دیگر از همین مدل را سفارش داد. این سطح بالای تقاضا باعث شد شرکت بوئینگ تاسیسات خود را به فضایی منتقل کند که امروزه به نام کارگاه شماره 1 بوئینگ شناخته میشود.
البته این اوج فروش، با پایان یافتن جنگ به ناگهان متوقف شد. دلیل این مسئله هم بازگشتن هواپیماهای ارزان جنگی، به بازار بود. بوئینگ هم برای نجات پیدا کردن در این شرایط و جلوگیری از تعطیلی، مجبور به تنوع بخشی به کسبوکار خود شد. کمپانی بوئینگ طی این سالها مشغول به تولید و فروش چیزهای گوناگونی بود، از مبلمان گرفته تا قایقهای کفتخت که «سورتمه دریایی» نام داشتند.
البته طولی نکشید که بوئینگ راهی جدید برای شرکت خود پیدا کرد. پست هوایی در آن دوره تازه راه افتادهبود. ادی هوبارد که یک خلبان نظامی بازنشسته بود به بوئینگ پیشنهاد راهاندازی خط پست هوایی بینالمللی بین سیاتل و بریتیش کلمبیای کانادا را داد. دولت هم با یک دوره آزمایشی موافقت کرد و این دوره با موفقیت سپری شد. البته پس از این دوره بعضی از مشاوران بوئینگ به او پیشنهاد دادند که این کار را ادامه ندهد و روی ساخت هواپیما متمرکز شود، ولی بوئینگ این مسیر را ادامه داد.
طی دهه پس از جنگ، شرکت بوئینگ هم در زمینه ساخت و هم تعمیر هواپیما به سوددهی رسید. این روند رشد با چنان سرعتی ادامه پیدا کرد که دولت آمریکا در اوج دوران بحران اقتصادی بوئینگ را متهم به انحصارگرایی و ساختن تراست کرد. همین مسئله باعث شد بوئینگ عملیات تولید هواپیمای خود را از عملیات هوایی جدا کند. در نهایت شرکت هواپیمایی و حملونقل بوئینگ به سه بخش تقسیم شد: یونایتد ایرکرفت، یونایتد ایرلاینز و بوئینگ ایرپلین. خود ویلیام هم در سال 1934 از سمت خود استعفا داد و سهام خود را فروخت.
نهایتاً در آخرین روزهای تابستان 1956، ویلیام بوئینگ که هنوز سه روز تا 75سالگی فاصله داشت، در اثر سکته قلبی درگذشت. خاکستر او در ایالت بریتیش کلمبیای کانادا پخش شد، جایی که او در دو دهه پایانی زندگی، مشغول قایقرانی در قایق تفریحی لوکس خود بود.
منبع: آینده نگر
بسیار زیباست
نظرات کاربران