متاسفانه، متغیرهای اقتصاد ایران، در تناسب با یکدیگر، نتایج مشابهی را نشان میدهند. رشدهای اقتصادی منفی، تورمهای بالا و بیکاری گسترده، در تناسب کامل با روند افزایشی فقر است. ابرچالشهایی که بارها اقتصاددانان در سالهای گذشته نسبت به آنها هشدار داده بودند، یکی پس از دیگری به مرحله بحران میرسند. ابرچالش کسری منابع و بودجه دولت، تورم را به مرزهای بحرانی وحتی هشداری برای ابرتورم نزدیک کرده و رشد اقتصادی یک دهه اخیر تقریبا در پایینترین مقدار بلندمدت خود قرار گرفته و نتیجه آنکه برآیند همه این بحرانها، در سفره مردم نمود پیدا کرده است.
گسترش فقر، آنقدر جدی است که هیچ سیاستگذاری نمیتواند از کنار آن به سادگی عبور کند. سیاستگذاری در حوزه فقر و حمایت، نیازمند شناخت ویژگیهای فقرا است و نگاهی به ویژگیهای فقرا و تغییر در این ویژگیها، نتایج قابل توجه و نگرانکنندهای به همراه دارد که سیاستگذاری در این حوزه را نیز با چالش مواجه میسازد.
در مجموع نگاهی به ویژگیهای فقرا نشان میدهد که فقر در ایران، چهره جدیدی از خود به نمایش گذاشته است. فقرا و غیرفقرا به لحاظ ویژگیهایی که باید آنها را از هم متمایز بکند، بسیار به هم شبیه شدهاند (مانند شاغل بودن سرپرست خانوار) و به لحاظ ویژگیهایی که باید تاثیر کمتری در تمایز فقرا از غیر فقرا داشته باشد (مانند داشتن فرزند) از یکدیگر فاصله گرفتهاند. هر دوی اینها، یک پدیده را نشان میدهد و آن هم آسیبپذیری شدید خانوارهای ایرانی است؛ بهطوریکه حتی داشتن شغل هم امید چندانی برای یک وضعیت رفاهی مناسب نیست و در مقابل تغییری مانند فرزندآوری، میتواند خانوار را با چالش جدی در تامین هزینهها مواجه کند.
فقر کودکان، مسالهای بسیار نگرانکننده است، سیاستهای حمایتی معطوف به کودک باید یک جریان پویای حمایتی در طول دوران کودکی باشد و نه توزیع رانت خودرو در بین خانوارها. کودک در طول دوران کودکی باید از انواع حمایتهای معطوف به تغذیه، آموزش و حمایتهای اجتماعی برخوردار باشد تا دوران کودکی را به سلامت پشت سر بگذارد. چنین حمایتهایی تنها از عهده دولتهایی بر میآید که منابع کافی در اختیار دارند. دولتی با کسری بودجه پایدار و فزاینده، نمیتواند چنین نظام حمایتی جامعی را برای کودکان فراهم کند.
چهره جدید فقر در اقتصاد ایران، یک رهنمون بسیار مهم برای سیاستگذار به همراه دارد و آن هم اینکه، اقتصاد باید اولویت اول کشور باشد؛ در غیر این صورت، فقر چنان فراگیر خواهد شد و تبعات اقتصادی و اجتماعی آن چنان گسترش خواهد یافت که به ناچار و پس از صرف هزینه بسیار، اولویت اول بودن اقتصاد را به سیاستگذار تحمیل خواهد کرد.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
نظر خود را بنویسید