چاره‌اندیشی و اقدام در دو سطح

جوامع کشاورزی و نگاه سازه‌محور به توسعه آبی

...

اگر می‌خواهید مقاله‌ای درباره نقش آب در توسعه و چگونگی سیاست‌گذاری درباره آن بدانید، خواندن این مقاله به شما توصیه می‌شود.

محمدامین خراسانی استادیار دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران/آینده نگر

مقدمه

ساختار محیط و فرهنگ ایران، پیوندی ناگسستنی با آب دارد. مشاهده فرهنگ ایرانی از روش‌های زراعت و آبیاری گرفته تا عمیق‌ترین لایه‌های زندگی، رابطه معنادار سرزمین ایران با آب را روشن می‌کند. بر اساس تغییرات اقلیمی و مدیریت ناکارآمد سرزمین، ایران از جمله کشورهایی است که در سال 2025 با کمبود مزمن آب مواجه می‌شود. «بان کی مون» دبیرکل سابق سازمان ملل در گزارشی اعلام کرد تا سال 2025 بیش از نیمی از جمعیت جهان (از جمله ایران) و تا سال 2050، 75 درصد جمعیت جهان با کمبود آب شیرین مواجه خواهند بود. هم‌اکنون تنش آبی بین چند استان و اعتراضات کشاورزان در نقاط مختلف کشور تبدیل به یک مسئله جدی در صحنه سیاسی ایران شده است. وزارت نیرو اعلام کرده 8 میلیون جمعیت روستایی درگیر تنش آبی هستند. کاهش چشم‌گیر میزان و کیفیت ذخایر آب کشور طی مدت‌زمانی نه چندان طولانی، به ناکارآمدی سیاست‌های بخش آب و نحوه سیاست‌گذاری این حوزه بازمی‌گردد.

با این تفاصیل، نباید از یاد برد که تسلط نگاه عرضه‌محور سازه‌ای در ایران و کشورهای همسایه، در قامت یک تهدید بزرگ باعث شده که اتفاقاتی فراتر از مرزها در منطقه خاورمیانه شکل بگیرد. به عبارت دیگر، فقدان سیاست‌گذاری منطقی بخش آب در کشورهای همسایه باعث شده تا فشار مضاعفی بر بخش آب در ایران و البته به دنبال آن، بر بخش کشاورزی وارد شود. همچنین ساخت سدها در مناطق روستایی با توجه به شرایط خاص این مناطق که بسیار شکننده هستند و نیز به دلیل لحاظ نکردن شرایط پایداری محیط روستا و نبود مدیریت و نگرش سیستمی در سطوح مختلف، سبب ناپایداری در ابعاد مختلف توسعه شده است. البته که سدها با تأمین آب برای آبیاری، تولید محصولات کشاورزی را افزایش داده و با کنترل سیل، دارایی بسیاری از مردم را حفظ می‌کنند، اما این وضعیت تصویر کاملی از واقعیات موجود نیست.

 

طرح مسئله

وابستگی به آب تنها به گروهی خاص برنمی‌گردد، با این همه، به دلیل وابستگی جامعه روستایی به فعالیت‌های کشاورزی، آب دارای نقشی بسیار مهم در توسعه روستایی و کشاورزی است. در جوامعی که کشاورزی بخش اساسی اقتصاد و حرفه آنها را تشکیل می‌دهد وجود سدها، توسعه منابع آب و نیز تخریب آنها از عوامل اصلی توسعه یا افول آن جامعه بوده است.

پیامدهای انسانی سدسازی در جهان نیز به اندازه پیامدهای اکولوژیکی اهمیت دارد. نحوه احداث و پیامدهای اجتماعی- اقتصادی سدها به صورت مسئله‌ای جهانی و در محافل بین‌المللی مطرح است که اثربخشی سدها بر جوامع و آبادی‌های مجاور، نحوه معیشت مردم و ساکنان حوزه‌های پیرامونی و نیز اکوسیستم‌ها از این گونه مسائل‌اند. سازگاری با محیط، مهم‌ترین معیار قابل قبول بودن هر پروژه بخصوص پروژه‌های سدسازی است. معنای این معیار این است که پروژه را پس از اجرا، بتوان بخشی از محیط (یکی از اجزای آن) دانست. با توجه به اینکه پروژه‌های سدسازی اغلب به عنوان ابزاری جهت دستیابی توسعه تلقی می‌شوند، همواره بر تأثیر اقتصادی آنها بر جوامع انسانی تأکید شده است. اصولاً سدها به منظور ذخیره آب و تامین آب شرب و کشاورزی و صنعت ساخته می‌شوند. هر طرح جامع آب باید عناصری مانند منابع زمین و آب موجود را که نیازهای خانگی، انرژی، کشاورزی، صنعت، تجارت و مانند آن را برآورده می‌سازد مورد توجه قرار دهد. احداث سد الگوهای کاربری زمین، آب و سایر منابع طبیعی را تغییر می‌دهد و این می‌تواند در مقیاس گسترده تأثیرات منفی داشته باشد. مطالعات موردی کمیسیون جهانی سدها نشان می‌دهد که تاثیرات منفی و مستقیم ساخت سد، به طور ناعادلانه‌ای بر دوش کشاورزان معیشتی و مردم بومی، اقلیت‌های قومی و زنان افتاده است. این تغییرات به روستاییان خسارت می‌زند و به همین دلیل ساختار اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و شبکه‌های مربوط از هم گسیخته و ارائه خدمات اجتماعی با مشکلاتی مواجه می‌شود. سدسازی به عنوان عامل تأثیرگذاری که در عرصه فضایی باعث تحولات ساختاری-کارکردی شده، برخی کارکردهای اساسی سکونتگاه‌های روستایی در نتیجه تولید فضای جدید در ابعاد مکانی- فضایی را تغییر داده است.

 

تحلیل و جمع بندی

برای نیل به راه‌حل شدنی در رابطه با مسئله نگاه سازه‌محور و پیامدهای ناگوار آن در سطح نواحی کشاورزی و روستایی، باید در دو سطح چاره‌اندیشی کرد و بدون تردید، حرکت در یکی از این دو بدون حرکت موازی در دیگری، بی‌نتیجه خواهد ماند.

سطح اول، اصلاح رویکرد مدیریت بخش آب به اهمیت جوامع محلی از منظر محیط زیستی، میراثی و اقتصادی، اجتماعی است. تجربه دهه‌های متوالی نادیده گرفتن این جوامع باعث شده تا مشارکت آنها در همه مراحل ایده‌پردازی، ساخت تا بهره‌برداری از سازه‌های موجود به سمت صفر میل نموده و نارضایتی از این پروژه‌ها که از دید این جوامع، نوعی تعدی به محیط و میراث طبیعی و فرهنگی آنها محسوب می‌شود، شکل بگیرد. البته که نمی‌توان نگاهی مطلق به این موضوع داشت و از کنار تجارب موفق موجود در جوامع کشاورزی در زمینه سازه‌های آبی در اندازه‌های کوچک و متوسط به سادگی عبور کرد، اما این امر نافی عدم حضور و رضایت روستاییان و کشاورزان از اجرای انبوه پروژه‌های بزرگ‌مقیاس نیست.  

سطح دوم، اصلاح اندازه و شیوه ورود بخش سیاست خارجه به موضوع پروژه‌های سازه‌محور آبی در کشورهای همسایه است. در این زمینه همان‌طور که می‌دانیم، نقدهای زیادی وارد بوده و انفعال عجیب موجود، نمی‌تواند منافع ملی و به ویژه منافع جوامع کشاورزی کشور را تامین نماید. کاهش سریع دسترسی به منابع آبی در کشورهای همسایه ایران به ویژه عراق، نتیجه ضعف در تحرک به اندازه و به موقع در تعامل آبی با همسایگانی مانند ترکیه بوده و ضرورت دارد که تغییر این وضع در اولویت دستور کار سیاست‌گذاران قرار داشته باشد.

در انتها، توجه به این موضوع خالی از لطف نیست که اگر گذر زمان و پژوهش‌های علمی نشان‌دهنده درستی سناریوی اثرگذاری سازه‌های بزرگ آبی ترکیه بر وقوع زلزله‌های عظیم اخیر در این کشور باشند، زنگ خطر و هشدار مهمی خطاب به همه طرفداران توسعه سازه‌محور بخش آب - و البته جوامع محلی که بزرگ‌ترین قربانیان این فجایع هستند - به صدا درآمده است.

نظر خود را بنویسید

ارسال پیام