هیاهو در اکوسیستم استارتاپی، دو روی سکه است. زمانی که ایده ای با موفقیت اجرا می شود، سرمایه گذاران به شنیدن حرف های موسسان استارتاپ ها تمایل بیشتری نشان می دهند. اما فشار برای عقب نماندن از رقبا و تحویل سریع محصول و خدمات، خواب را به موسسان استارتاپ ها حرام می کند.

در دره سیلیکون این شرایط به شکل گیری اصطلاحی انجامیده است، "fake it 'til you make it" یا «وانمود کن هست، تا زمانی که بسازی اش».

برای آن هایی که تازه دست به کار شده اند، اینکه بگویند محصول و خدمات آماده است، درحالیکه نیست، تنها راه پیش رفتن به نظر می رسد. به ویژه که در جهان استارتاپ ها، تامین مالی اندک، و وقت و توان سرمایه گذاران هم محدود است. سرمایه گذاران صرفه نظر از اینکه حقیقت را به آن ها می گویید یانه، به هر حرف شما با دیده شک و تردید نگاه می کنند. همین شرایط باعث شده فضایی اغراق آمیز برای اشاره به موفقیت ها و پنهان کردن شکست ها در بین موسسان استارتاپ ها شکل بگیرد. شکل گیری پرونده هایی مثل شرکت سلامتی ترانوس که الیزابت هولمز موسس آن، به دلیل کلاهبرداری محاکمه شد، در چنین فضایی بعید نیست. ضمن اینکه جعل کردن موفقیت و اشاره اغراق آمیز به آن، به اعتبار کسب وکارها لطمه می زند.

در چنین فضایی صداقت نکته ای مهم در برخورد با سرمایه گذاران و مشتریان است. به جای دروغ گفتن، وانمود کردن و جعل کردن، شفافیت راهکار نهایی است که به موفقیت استارتاپ ها کمک می کند. در یک بررسی که توسط شرکت NielsenIQ انجام شده، 72 درصد از مشتریان به شفافیت به عنوان عاملی مورد توجه اشاره کرده اند. آن ها گفته اند زمان خرید محصول و خدمات، به این نکته در انتخاب برندها توجه می کنند. اما چطور می توان به صداقت بیشتر در مدیریت استارتاپ و نحوه ارائه آن به مشتریان و سرمایه گذاران رسید؟ سایت کارآفرین در مطلبی به 3 نکته مهم در این باره پرداخته که خواندن آن خالی از لطف نیست.  

1.بین خوش بینی و واقع گرایی تعادل برقرار کنید

 شفافیت در کسب وکار به این معنا نیست که اعتراف کنید جواب پرسشی را نمی دانید. به جای این، باید بگویید هنوز به جواب پرسشی مشخص نرسیده اید. باید به مردم بگویید کسب وکار شما در چه مرحله ای است و برنامه شما چیست و می خواهید به کجا برسید. اما اینکه تلاش می کنید به پاسخ این پرسش ها برسید نباید شما را شرمنده کند. صراحت در این زمینه مهم است. با مشتریان و سرمایه گذاران بالقوه درباره ایده های خوبی که دارید، صحبت کنید. هم چنین می توانید درباره مسیری که در آن حرکت می کنید و چگونگی درک مسیری که می تواند ایده های اولیه را به بسته های تجاری تبدیل کنید، حرف بزنید. ندانستن بد نیست، تلاش نکردن برای دانستن بد است.

2.با اتکا به اطلاعات قابل دفاع، ساختار استارتاپ را بسازید

داده ها در هر سازمانی اهمیت دارد اما در استارتاپ ها، این اهمیت دو چندان است. وقتی داده های لازم را در اختیار دارید، یعنی به تکالیفتان عمل کرده اید. اما نکته مهم تر، شکل دادن به ساختار استارتاپ براساس داده های قابل دفاع است. این نکته را از یاد نبرید! درآمد، چون می توانید آن را به دست بیاورید، هدف شما نیست. درآمد باید در فهرست اهداف و اولویت ها قرار بگیرد. برای این کار، باید از داده هایی که از موثر بودن استارتاپ شما می گوید، استفاده کنید. درباره نوع درآمدی که انتظار دارید و آنچه ممکن است مانع تحقق آن شود، صادقانه فکر کنید. اگر به طور غیرواقعی در این باره پیش بینی کنید، در نهایت، به مشکل بر می خورید. چراکه بودجه اولیه ای که برای کار در نظر گرفته اید، دیگر کفاف هزینه ها را نمی دهد و خبری از درآمد پیش بینی شده هم، نیست.

3.از خودت پرسش های سخت بپرس

برای داشتن یک استارتاپ موفق، پرسیدن پرسش های سخت و رسیدن به پاسخ آن ها از خودتان الزامی است. در نهایت شرکت به جمعی از هیئت مدیره می رسد که همه پرسش های دشواری در ذهن دارند. بنابراین پیش از رسیدن به آن ها، باید از خودتان بپرسید استارتاپ شما چه مشکلی از مردم را حل می کند و با توجه به فناوری روز، می خواهد به کجا برسد؟ آیا برای انجام آنچه می گویید، به اندازه کافی پول دارید؟ ممکن است پاسخ منفی به این پرسش ها بدهید اما بهتر است قبل از نابودی پول، وقت و انرژی تان به این پاسخ ها برسید. از دست رفتن استارتاپ شما ممکن است به نابودی یک کسب وکار ختم نشود و شغل شما و خود شما به عنوان یک کارآفرین را هم تمام کند.

"fake it 'til you make it" یا «وانمود کن هست، تا زمانی که بسازی اش». به ظاهر بد نیست اما اگر استارتاپ را روی وعده های توخالی بنا کنید، پایانی جز سقوط در انتظار شما نیست.