بهترین روش برای جذب و حفظ استعدادها در گروه، ایجاد محیط کاری مناسب و فرهنگ سازمانی خوب است. هرچند چیزهای دیگری در نگاه مثبت مردم به برندها و کسب وکارها هم نقش دارد، اما آنچه به حفظ کارکنان با استعداد می انجامد، محیط کاری و فرهنگ سازمانی است که صاحب کسب وکار، آن را خلق می کند.
استعداد، نقش مهمی در موفقیت کسب وکارها بازی می کند. حتی با وجود چشم اندازی عالی و استراتژی های فوق العاده، بدون وجود آدم های درست که کارها را درست انجام می دهند، به جایی نمی رسید. بنابراین، جذب و نگه داری از نیروهای مستعد برای موفقیت استارتاپ، باید در اولویت قرار بگیرد.
نیک ماسکاری، مشاوره کسب وکارها در سایت کارآفرین در این باره نوشت؛ بهترین سازمان ها و کسب وکارهای بین المللی، از حضور استعدادها در شرکت ها، حتی پیش از تعیین استراتژی اطمینان پیدا می کنند. در فهرست اولویت های این شرکت، اینکه چه کسی کار را انجام دهد، در اولویت است.
آینده غیرقابل پیش بینی است. در سال های اخیر، همه گیری کرونا در جهان نشان داد که چطور ممکن است همه چیز به ناگهان متوقف شود. زمانی که هرج و مرج و بلاتکلیفی فضا را در بر می گیرد، بهترین استراتژی، داشتن گروهی از نخبه هاست که بتوانند خود را با شرایط سازگار کنند و صرفه نظر از اینکه چه پیش می آید، شکوفا شوند. با این وجود، همچنان شرکت های بسیاری با جذب و حفظ استعدادها درگیرند، به این دلیل که با راهکارهای مناسب آن آشنا نیستند.
بهترین روش برای جذب و حفظ استعدادها در گروه، ایجاد محیط کاری مناسب و فرهنگ سازمانی خوب است. هرچند چیزهای دیگری در نگاه مثبت مردم به برندها و کسب وکارها هم نقش دارد، اما آنچه به حفظ کارکنان با استعداد می انجامد، محیط کاری و فرهنگ سازمانی است که صاحب کسب وکار، آن را خلق می کند.
چطور گروه را مدیریت کنیم
با حضور گروه های با استعداد در محیط کار، کار رهبران در اداره کسب وکارها ساده می شود. مدیریت استعدادها کار آسانی است، آن هم زمانی که بدانید کارکنان مستعد، با ارزش های اصلی شرکت همراه شده اند. صاحبان کسب وکارها و مدیران باید در چنین فضایی تفاوت ها در گروه را تحسین کنند، درحالیکه می دانند باید برای هر دسته از کارکنان چه کاری انجام دهند.
کارکنانی که آن ها را در گروه نخست یا A تعریف می کنیم، نقش های اصلی را در شرکت بر عهده دارند. آن ها با انگیزه اند، قدرت تحمل ریسک را دارند، اغلب زندگی حرفه ای را در اولویت قرار می دهند و همیشه ارتقا در سازمان ها را دنبال می کنند. کارفرمایان به طور معمول چنین کارکنانی را دوست دارند، هرچند که این کارکنان همیشه به دنبال فرصت های بهتر در جای دیگری می گردند. بنابراین نکته مهم ایجاد فضای رشد برای این کارکنان در سازمان هاست.
کارکنان گروه دوم یا B، رفتار با ثبات و محکمی دارند. آن ها به طور معمول با ارزش های مرکزی و اصلی در سازمان شما همراه شده اند و امکان ارتقای این گروه از کارکنان، به گروه A بسیار است. بسیاری از شرکت ها در شناسایی کارکنان در این گروه دچار چالش می شوند، با وجود اینکه این افراد، درسطح عمده کارهای شرکت را پیش می برند. هرچند این کارکنان به اندازه گروه A مشتاق به نظر نمی رسند اما کار را خوب انجام می دهند. این گروه به طور معمول به ماندن در جایی که هستند، علاقه نشان می دهند. آن ها می خواهند مثل تاریخچه شرکت به نظر برسند. برای همین، صاحبان کسب وکار باید با استفاده از مشوق هایی کارکنان این گروه را برای ورود به گروه نخست ترغیب کنند.
کارکنان گروه سوم یا C، کسانی اند که با ارزش های اصلی در شرکت ها همراه نشده اند. این گروه عملکرد کاری مناسبی هم ندارند. در شرایط ایده آل، این گروه باید در فرایند مصاحبه کاری از ورود به سازمان منع می شدند. اگر چنین کارکنانی در شرکت دارید، باید آن ها را برای نقش آفرینی در شرکت آموزش دهید. نکته دوم اینکه منافع هر دوی شما در آزاد کردن این گروه است. آن ها علاقه شان را دنبال می کنند و شما هم با جذب کارکنان تازه به منافع خود می رسید.
چگونه استعدادهای برتر را حفظ کنیم؟
سرمایه گذاری بر آموزش، اصلی ترین نکته در حفظ استعدادهاست. باید زمینه رشد گروه را در هر ظرفیتی که دارند فراهم کرد. اگر کسی در گروه شما عملکرد مناسبی ندارد، باید دلیل را جست وجو کرد و دید چرا چنین عملکرد منفی ثبت شده است؟ آیا تنگناهایی وجود دارد که بر کار کارکنان اثر می گذارد؟ شکاف مهارتی یا عدم ارتباط، می تواند به عنوان این تنگناها در نظر گرفته شود. ممکن است بعضی کارکنان را کنار بگذارید درحالیکه آن ها نمی دانند چطور باید به عملکرد بهتر برسند. آموزش و توسعه مهارت ها راه مناسبی برای کمک به این کارکنان است. گاه ممکن است تغییر جایگاه شغلی افراد به آن ها در عملکرد بهتر کمک کند. نقش هر نفر از کارکنان شما براساس مسئولیت ها، پاسخگویی و نتایج است که باید تعریف شود. این می تواند به عملکرد بهتر گروه کمک کند. زمانی که همه وظایف اندازه گیری شده باشد، کارکنان در یک گروه به بهره وری بیشتر یکدیگر کمک خواهند کرد.
به نقش هایی که در سازمان شما وجود دارد نگاهی بیندازد و بعد گروه کارکنان را از نظر ضعف ها و نقاط قوت دسته بندی کنید. این روش به شما کمک می کند آدم های درست را برای نقش ها و جایگاه های درست انتخاب کنید. زمانی می توانید زندگی را برای مشتریان آسان کنید که پیش از آن ها، زندگی برای کارکنان کسب وکارتان آسان بچرخد. نتیجه این وضعیت، بهبود تصویر برند شما و وفاداری هرچه بیشتر مشتریان است.
نظر خود را بنویسید