گفتگو با محمدرضا طلایی درباره الزامات شکل گیری اقتصاد دانشبنیان
الزامات پیشرفت
1401/04/05
09:40
16
این مطلب را به اشتراک بگذارید
دولت باید با تدوین یک نقشه راه دقیق و مطالعه، بررسی و الگوبرداری از کشورهای پیشرفته، موضوع اقتصاد دانشبنیان را مجدداً در کشور پایهریزی کند
آینده نگر
مفهوم اقتصاد دانشبنیان همچنان در ایران با اما و اگرهای بسیار مواجه است و دولت با تعاریف و سیاستگذاریهایی که گاهی صورت میدهد، برخی فعالان اقتصادی را به بیراهه میکشد. حالا اما در سالی که «تولید، دانشبنیان، اشتغالآفرین» نامگذاری شده، دیگر ادامه مسیر با روشها و سیاستهای گذشته امکانپذیر نیست و اگر قرار باشد شعار سال محقق گردد، باید طرحی نو درانداخت. در واقع، این صنعت جوان و نوپا باید در همین دوران جوانی پوستاندازی کند و در مسیر جدیدی گام بردارد که به معنای واقعی، اقتصاد دانشبنیان را برای ایران به ارمغان آورد و سبک و سیاق تجاری، اقتصادی و حتی تعاملات فرهنگی و سیاسی را نیز دگرگون کند. محمدرضا طلایی، عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران، معتقد است که دولت باید با تدوین یک نقشه راه دقیق و مطالعه، بررسی و الگوبرداری از کشورهای پیشرفته، موضوع اقتصاد دانشبنیان را مجدداً در کشور پایهریزی کند.
* همانطور که میدانید اقتصاد ایران در سال جاری باید تبدیل به یک اقتصاد دانشبنیان و اشتغالآفرین بر مبنای شعاری شود که مقام معظم رهبری در نامگذاری اولین سال قرن جدید به آن اشاره داشتهاند. از دیدگاه شما به عنوان یک متخصص و فعال اقتصادی در حوزه فناوری اطلاعات، شکلگیری اقتصاد دانشبنیان چه مشخصههایی دارد؟
امروزه بر هیچکس پوشیده نیست که ساختار یک اقتصاد قوی، بر اساس فناوری اطلاعات شکل میگیرد و به وجود میآید و اگر کشورهای توسعهیافته را بررسی کنیم، مشاهده میشود آن دسته از کشورهایی که از فناوری اطلاعات و ظرفیتهای دانشبنیان استفاده کردهاند، توانستهاند از توفیق بیشتری برخوردار شوند و یک اقتصاد مبتنی بر دانش به جود آورند. در واقع این کشورها، در تمامی بخشهای خود، از عنصر فناوری اطلاعات به بهترین شکل بهرهبرداری کردهاند. در ایران که فناوری اطلاعات از دهه 70 رونق گرفته، پیشرفتهایی حاصل شده و اکنون بیش از 30 سال است که از عمر آن میگذرد. ولی با اینکه یک صنعت جوانی است، تاثیر خود را در بخشهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور به جای گذاشته است. از طرف دیگر، در دهههای گذشته دولتهای مختلف تلاش کردهاند با به وجود آوردن و حمایت از معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، شرکتهای دانشبنیان را مورد حمایت قرار دهند و به نوعی کشور را به سمت جدا شدن از درآمدهای نفتی و حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان، سوق بدهند و به نوعی اقتصاد دانشبنیان را به وجود آورند و پله پله به تکامل برسانند. ولی این حرکت مستلزم آن است که قوانین و مقررات کشور نیز بر اساس فناوری تدوین شده و شرایط کسب و کار در کشور بر اساس قوانین مبتنی بر دانش، به نوعی به وجود آید. نکته حائز اهمیت آن است که ما قوانین و مقررات متعددی در کشور داریم که اگر نگاهی به آنها بیندازیم، در بخشهای مختلف اقتصادی و کسب و کارها، عمدتاً عمر طولانی دارند و نمیتوان با این قوانین و مقررات به اهداف یک اقتصاد دانشبنیان، دست پیدا کرد، بلکه این قوانین در حوزه کسب و کارهایی است که عمدتاً فارغ از فضای دانشپایه در حال فعالیت هستند. نمونه آن در بخش پولی و بانکی است که اگر به مجموعه قوانین و مقررات بانکی کشور نگاه کنیم، میبینیم که هنوز این قوانین بر اساس قوانین دهههای خیلی دور تدوین شده است و بر اساس دانش روز دنیا مورد بازنگری قرار نگرفته است. مثال مشهود این است که ما هنوز داراییهای نامشهود شرکتهای دانشبنیان را به رسمیت نمیشناسیم. حال آنکه این موضوع از دهه 80 در اتاق بازرگانی مطرح شده است. آن زمان میگفتیم که ارزشگذاری بر روی نرمافزار باید صورت گرفته و به سمتهای دیگر مثل برند و مقولههای اینچنینی توسعه یابد. اما هنوز داراییهای نامشهود شرکتهای دانشبنیان به رسمیت شناخته نمیشود و به عنوان وثیقه بانکی مورد قبول قرار نمیگیرد تا برای تامین سرمایه در گردش شرکتهای تولیدکننده دانشبنیان مورد تایید قرار گیرد. بنابراین ابتدا باید قوانین و مقررات، مبتنی بر فناوری و بر اساس دانش تدوین و بازنگری شوند و به موازات آن، آنقدر انعطافپذیر شوند که با سرعت بسیار زیاد، بر اساس نیازهای روز کشور تغییر پیدا کنند. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و سایر دستگاههای دولتی باید بر استفاده از محصولات و خدمات دانشبنیان تمرکز کنند. ما امروز شرکتهای بزرگی در صنایع غذایی، فولاد و محصولات معدنی در کشور داریم که عمدتاً دانشبنیان نیستند. اما اگر به فرآیند کاری آنها نگاه کنیم، بخش اعظمی از این شرکتها، نتوانستهاند یا نخواستهاند به حوزه دانشبنیان ورود کنند. در حالی که اگر فرآیندها را تغییر داده و به محصولات و خدمات دانشبنیان اقبال بیشتری پیدا کنند. به راحتی میتوان اهداف کلانی همچون شعار سال جاری را محقق نمود. از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که کسانی که در فرآیندهای تولید از دانش استفاده میکنند، میتوانند از این موضوع بهرهمند شوند و محصولات مناسبی را معرفی کنند که در بخش انتخاب صادرکنندگان نمونه میتوان پایه اصلی آن را گذاشت و این مدل شرکتها را مورد ارزیابی مناسبتری قرار داد. نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که اساس و زیرساخت محصولات دانشبنیان، فناوری اطلاعات است و امروز صنعت پزشکی، تجهیزات پزشکی، داروسازی، هوافضا و تمامی این بخشهای بااهمیت کشور، بر اساس زیرساختهای فناوری اطلاعات توسعه یافتهاند و اگر امروز یک ربات جراح را میبینیم که بر اساس هوش مصنوعی که در فناوری اطلاعات رخ داده ، طراحی و توسعه یافته است، به نوعی میتوان با کلام ساده گفت که بهرهوری امروز از حوزه مکانیکی به حوزه دیجیتال منتقل شده است. باید به حوزه فناوری اطلاعات اهمیت بیشتری داده شود و قوانین و مقررات را بر اساس دانش، پیادهسازی و طراحی کرد. در واقع، همه قوانین گذشته باید مورد یک بازنگری دقیق قرار گرفته و قوانین زاید و دست و پاگیر حذف شود. همچنین با توجه به اینکه حوزه فناوری اطلاعات موتور محرکه اقتصاد است، باید اهمیت بیشتری برای آن قائل شویم. اینجا البته همیشه برای من یک سوال وجود داشته و آن این است که شرکتهای فعال در عرصه تولید نرمافزار و یا شرکتهایی که در بخشهای مختلف فناوری اطلاعات هستند، چرا به صورت اتوماتیک دانشبنیان نیستند. چه کسانی که از ابزارهای فناوری اطلاعات استفاده میکنند و چه کسانی که از تکنولوژی بالا در حوزه فناوری اطلاعات بهرهمند شدهاند، امروز به سختی میتوانند دانشبنیان شوند و تعداد این شرکتها تقریباً به حدود 1000 شرکت میرسد که عمدتاً هم شرکتهای کوچک و متوسط هستند و عمدتاً شرکتهای بزرگ، فارغ از این گردونه فعالیت میکنند.
* سوال اینجا است که چطور میتوان بستری را فراهم کرد که این مقاومت برای دانشبنیان شدن از بین برود و از سوی دیگر، دولت هم تمام تلاش خود را در بازنگری قوانین و مقررات زاید به کار بندد تا بتوان شرایط را به نحو بهتری پیش برد و شعار سال را محقق کرد؟
به هر حال برخی از شرکتها همچنان بر فعالیت صادراتی به صورت خامفروشی تاکید دارند. در حالی که باید به این نکته دقت کرد که اگر 7000 شرکت دانشبنیان در کشور وجود دارد، چقدر فعال اقتصادی داریم و چه تعدادی از کارخانجات بزرگ ما، دانشبنیان شدهاند. شاید امروز برخی از شرکتها، فرآیند دانشبنیانی را انجام میدهند و فناوری نوین را در صنعت بسته بندی یا سایر بخشهای کارخانجات و خطوط تولیدی خود استفاده میکنند. حتی برخی از شرکتها در فرآوری محصولاتی که در حوزه صنایع غذایی تولید میشوند، فعالیت دارند و محصول دانشبنیان ارائه میکنند. وقتی که ما در الگوی دنیا، تقریباً شرکت دانشبنیان نداریم و محصولات و خدمات دانشبنیان عرضه نمیکنیم، کارمان بسیار سخت است. در واقع، ما تنها کشوری هستیم که عنوان میکنیم شرکتهای دانشبنیان داریم، اما در عمل اینچنین نیست. عرض من این است که باید از شرکتهایی که از فناوری اطلاعات استفاد میکنند و از فناوریهای نوین در افزایش بهرهوری، کاهش هزینههای تولید و مواردی از این دست بهرهبرداری کرده و ارزش افزوده بیشتری را با استفاده از فناوری نوین به وجود میآورند حمایت کنیم. چراکه آنها نیز محصولات دانشبنیان تولید میکنند و نیاز نیست که فلان شرکت صنایع غذایی این فرآیند را طی کند تا دانشبنیان شود، بلکه محصول را بر این اساس در حال تولید دارد. حتی اگر یک صادرکننده از ابزارهای نوین استفاده میکند تا ظرفیتهای تولیدی و صادراتی خود در بازارهای جهانی را با استفاده از ابزارهای نوین تقویت کند، آن شرکت هم به نوعی کار دانشبنیان انجام میدهد و در واقع از این ابزار بهرهمند میشود تا بازارهای بیشتری را به وجود آورد و بازارسازی کند. پس آن را به سمت فناوری حرکت میدهد. باید او را هم مورد تشویق و حمایت قرار دهیم. ضمن اینکه اگر برندسازی میکند، یا از روشهای جدید و مسیرهای جدید تلاش دارد تا برند خود را در ایران و خارج از ایران مطرح کند، باید کار او را ارج نهیم و آن برند را ارزشگذاری کنیم. یعنی آن را به عنوان یک دارایی محسوب کنیم. چراکه این حرکت باعث میشود که حتی شرکتهای خارجی نیز تمایل پیدا کنند که در کشور، سرمایهگذاری کنند. چون مشاهده میکنند که مورد حمایت قرار میگیرند. اینجا لازم است بار دیگر بر روی نقشآفرینی نظام بانکی و بانک مرکزی تاکید کرد. در واقع بر روی بخشهایی همچون بانک مرکزی و قوانین بانکی باید بازنگری صورت گیرد. چراکه به نظر میرسد که مجموعه دستورالعملها و بخشنامههای مرتبط آنها، در ابتدای قرن گذشته باقی مانده است. سوال هم اینجا است که کدام بانک ما امروز، یک برند بزرگ صنایع غذایی را به عنوان وثیقه قبول میکند یا حتی امروز در بورس، چند درصد شرکتهایی که داراییهای نامشهود زیادی دارند، ولی ساختمان، کارخانه و ماشینآلات ندارند. در بورس پذیرفته میشوند و سهام آنها مورد معامله قرار میگیرد؟ در حالی که برند این شرکتها بسیار ارزشمند است. مانند برندهای مطرح صنایع غذایی که خود برند ارزشمند است. اما همواره داراییهای ملموس آنها از زمین و کارخانه گرفته تا ملک و املاک مورد ارزیابی قرار میگیرد و برای برند آن، ارزشی قائل نیستند که از خدمات بانکی در ازای به وثیقه گذاشتن برند خود، تسهیلات بگیرند.
* به هر حال این خود یک اشکال است. هرچند که قرار است در سال جدید که به نام دانشبنیان نامگذاری شده، برخی تغییرات صورت گیرد. مثلاً سازمان توسعه تجارت ایران اعلام کرده که در فرآیند انتخاب صادرکنندگان نمونه، شرکتهای دانشبنیان در اولویت قرار دارند.
تجربه ما در حوزه فناوری اطلاعات به این شکل است که وقتی میخواهیم در نمایشگاههای بزرگ بینالمللی مثل جیتکس یا نمایشگاههای معتبر بینالمللی دیگر شرکت کنیم، عمدتاً باید شرکتهای دانشبنیانی را پیدا کرده و از طریق آنها بتوانیم از معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و یا صندوق نوآوری شکوفایی مورد حمایت واقع شویم. یعنی ما به واسطه حضور و قرار گرفتن کنار شرکتهای دانشبنیان میتوانیم از این مزایا استفاده کنیم. سوال اینجا است که چند درصد از شرکتهای آیتی دانشبنیان هستند و چند درصد دانشبنیانها، کالا و محصولات صادراتی دارند؟ اتفاقاً سازمان توسعه تجارت و وزارت صمت باید به سمتی بروند که شرکتهایی که محصولات دانشبنیان دارند، در معرض انتخاب به عنوان صادرکننده نمونه قرار گیرند، نه شرکت دانشبنیانی که وجود دارد و باید از میان این دست شرکتها صادرکننده نمونه انتخاب شود. دولت باید با تدوین یک نقشه راه و مطالعه، بررسی و الگوبرداری از کشورهای پیشرفته این موضوع را مجدداً پایهریزی کند. امروز زمانی که یک شرکت، بخش تحقیق و توسعه دارد و مطالعه و تحقیق میکند و یا بر اساس نیازهای بازار با استفاده از فناوری، محصولی را تولید و به 80 کشور دنیا آن را صادر میکند، اتوماتیک آن محصولات باید دانشبنیان باشند. امروز معاونت علمی و فناوری و نیز صندوق نوآوری و شکوفایی باید به این سمت بروند که برای حمایت از تولید محصولات دانشبنیان تلاش کنند و مقاومتهای بقیه دستگاههای اجرایی را در حمایت از آنها بشکنند. البته شرکتهای بزرگ نیز باید ترتیبی اتخاذ کنند که به نوعی ایدههای جدید را برای به وجود آورند و محصولات جدید جذب نمایند. مثلاً امروز برای اینکه یک شرکت بتواند کارت بازرگانی بگیرد، باید حتماً محل دفترش، سند اداری داشته باشد. در حالی که سوال من از متولیان امر این است که آیا این روند کندکننده نیست؟ در اقتصاد دانشبنیان در تمام دنیا امروز کار به نحوی است که افراد به سمت تولید بدون کارخانه حرکت میکنند، اما ما معکوس عمل میکنیم. اتفاقاً وزارت صمت و سازمانهای متولی امور کسب و کار باید به این نکات دقت کنند که اگر میخواهند فرمایشات مقام معظم رهبری را محقق و اقتصاد دانشبنیان را نهادینه کنند، باید از این دست مباحث دوری کنند و تلاش داشته باشند که پروسه را برای شرکتها و فعالان اقتصادی دانشبنیان هموار کنند. به هر حال یک فعال اقتصادی هم دفتری برای فعایت دارد و اگر امروز میخواهد به سمت اقتصاد دانشبنیان حرکت کند، نباید به او گفته شود که اول سند دفتر اداری خود را ارائه دهد. بلکه اصولاً نباید تاکید کرد که یک فعال اقتصادی دانشبنیان، دفتر اقتصادی داشته باشد. چراکه همه ما به عنوان شخص حقیقی و حقیقی دارای شناسه ملی یا کد ملی هستیم که در ایران شناختهشده است. همانطور که برای باز کردن حساب بانکی کد ملی یا شناسه ملی را ارائه میدهیم. البته من در تعجبم که علیرغم تاکیداتی که بر ضرورت استفاده از فناوری اطلاعات و جود دارد، چرا افراد باید برای افتتاح حساب شخصاً در بانکها فرم پر کنند. به هر حال حرکت به سمت یک اقتصاد دانشبنیان پیششرطهایی نیاز دارد که باید به خوبی فراهم شوند تا بتوان نتیجه خوبی از تمرکز بر اقتصاد دانشبنیان در پایان سال، گرفت.
نظر خود را بنویسید