نغمه عقیلی در مصاحبه ها و چند برنامه استارت آپ ویکند گفته که همیشه «کارکردن علاقه اصلی زندگی اش» است و اتفاقا تلاش برای توسعه زندگی باعث شد که به فکر راه اندازی کار خودش بیفتد
آینده نگر
آموزش و کلاس های آنلاین اگر تا دو، سه سال پیش کمی عجیب، لوکس و حتی نشانه تنبلی می توانست محسوب شود، با شیوع کرونا به یکباره به یک روش مدرن و یک نیاز ضروری آموزشی بدل شد و در این بین آموزشگاه هایی که پیش از کوویدـ19 وارد این عرصه شده بودند از بیشترین سازگاری با شرایط برخوردار شدند که یکی از آنها استارتآپ «استاد سلام» است. استاد سلام استارتآپی در زمینه آموزش آنلاین است که پل ارتباطی بین استاد و شاگرد محسوب می شود و هرگونه خدمات آموزشی را از جمله معلم خصوصی، دوره آموزشی، کلاس آنلاین، مدرسه آنلاین، اجاره فضای آموزشی و به طورکلی آنچه یک شاگرد برای یادگیری و یک استاد برای یاد دادن به آن نیاز دارد فراهم می کند. استارتآپی که البته بنیانگذارش نغمه عقیلی سالهای پیش از کرونا راهاندازی کرد و در این 20 ماه گذشته حسابی اوج گرفت. او40 ساله و متولد تهران است و در سال 1378 وارد دانشگاه شد. در ابتدا در رشته کاردانی کامپیوتر در دانشگاه آزاد تهران تحصیل کرد ولی بعد از آن در رشته نرمافزار ادامه تحصیل داد و در نهایت باتوجه به علاقه اش به کارآفرینی در رشته امبیاِی کارشناسی ارشد گرفت. عقیلی از دوران دانشجویی کار را شروع کرد و خودش گفته زمانی را به یاد نمیآورد که در کنار درس خواندن کار نکرده باشد. او از ترم دوم دانشگاه وارد فضای کار شد و نخستین تجربه اش به حوزه ساخت مولتی مدیای آموزشی مربوط میشود و بعد، از این طریق به سمت فضای اینترنت و کار وبسایت ها کشیده شد. او در گفتوگو با سایت وبنا گفته است: «شرکت لوح و قلم اولین جایی بود که اوایل دوران تحصیل در آن مشغول به کار شدم. در این شرکت کار ادیت فیلم های آموزشی و صدا را انجام میدادم. بعدتر کمکم شروع به نوشتن برنامه حسابداری کردم و با برنامهنویسها آشنا شدم و شروع به یادگرفتن برنامه نویسی کردم در کنارش طراحی کارت ویزیت و فتوشاپ انجام میدادم و روز به روز سفارشهای بیشتری داشتم. آن زمان به صورت پروژهای با چند شرکت همکاری کردم تا اینکه کمکم به این نقطه رسیدم که خودم یک وبسایت بنویسم و تبدیل به یک وبسایتکار شدم، بماند که انیمیشن هم تولید میکردم. بعد از مدتی در زمینه پشتیبانی و عقد قرارداد وارد شدم و البته یک برنامهنویس هم در کنارم داشتم. همان زمان شرکتی راهاندازی کردم ولی خیلی رونق نگرفت و سودآور نبود. اگرچه پیشنهادهای شراکت خوبی داشتیم اما اصلا فکر نمیکردیم سایتها بتوانند درآمدزایی داشته باشند. ولی در طی زمان به این نتیجه رسیدم که اولین جایی که بتوان از آن کسب درآمد کرد همانهاست و دامنه است و سایتی برای خودم در زمینه تعمیرات و بازسازی منزل و یک سایت هم برای خانوادهام در حوزه خدمات یدکی راهاندازی کردم و از سایت خودم در مدت کوتاه توانستم بازخورد خوبی بگیرم.» عقیلی در مصاحبهها و چند برنامه استارتآپ ویکند گفته که همیشه «کارکردن علاقه اصلی زندگیاش» است و اتفاقا تلاش برای توسعه زندگی باعث شد که به فکر راهاندازی کار خودش بیفتد. او 5 سال پیش در گفتوگو با مجله سرآمد گفته است: «کمکم وارد قرارداد با شرکتهایی شدم که در پی راهاندازی وبسایت بودند و همکاری با آنها را آغاز کردم. در دوران دانشجویی وبسایت بسیاری از شرکتها شمایی از یک کاتالوگ بود که تنها فعالیتهای آنها را شرح میداد، نه چیز دیگری. اما من تمام سعیام بر این بود که سایتها محل رجوع مشتریان به یک شرکت باشند و بتوانند برای آنها کسب درآمد کنند. وقتی بعد از مدتی پیشرفت کارکردی وبسایتها را دیدم، با خودم فکر کردم که چرا وبسایتی برای خودم نداشته باشم و از طریق آن کار نکنم. اما مسئله اینجا بود که چه وبسایتی راهاندازی کنم. از آنجا که مادرم 30 سال معلم کلاس اول بود و من همیشه با خلقوخو و زندگی این گروه آشنایی داشتم، تصمیم گرفتم پیوندی میان بستر آیتی و فضای کار معلمها ایجاد کنم. حس میکردم کار آنها پتانسیل ورود به وب را دارد. از طرف دیگر، معلمها برای من انسانهای قابل احترام و معاشرتی بودند و میدانستم به عنوان یک زن بهراحتی میتوانم با آنها ارتباط برقرار کنم.» او همزمان با راهاندازی استاد سلام کارمند شرکتی هم بود ولی با خودش عهد کرد که اگر ایدهاش به درآمد رسید، کارمندی را کنار بگذارد و استاد سلام را به شغلی تماموقت برای خودش تبدیل کند؛ و چندی نگذشت که نغمه عقیلی کار برای دیگران را برای همیشه کنار گذاشت و استاد سلام به شغل اول و آخرش بدل شد. او در یکی از سخنرانیهایش درباره روزهای اول راهاندازی استاد سلام گفته است: «در روزهای نخست تولد این استارتآپ کلی ترس داشتم. اینکه بیش از همه از بیاعتمادی مردم به فضای وب بیم داشتم و گمان میکردم نتوانم جایی برای خودم در این عرصه باز کنم. در آغاز کار ترسم از اعتماد کردن یا نکردن مردم به استاد سلام بود؛ اینکه آیا آنها حاضرند کسی را که هیچ شناختی از او ندارند، به عنوان معلم بپذیرند یا نه. اما از سوی دیگر میدانستم استفاده از اینترنت بین مردم رایج شده است و آنها تا حدودی با چهارچوبهای این فضا آشنایی دارند و کمکم اعتبار اینترنت میان آنها بیشتر میشود.» اما او برای اعتمادسازی استاد سلام چند گام جدی هم برداشت که یکی از آنها ایده اجاره کلاس از آموزشگاهها برای معلمان «استاد سلام» بود. اینکه شاگرد و معلم در مکان سومی به نام کلاس که متعلق به یک آموزشگاه رسمی است، جمع شوند و دغدغه حضور در خانه معلم یا شاگرد وجود نداشته باشد. راهکار دیگرش برای جلوگیری از بیاعتمادی، راهاندازی کلاسهای مجازی بود، که از راه ثبتنام در سایت، معلم و دانشآموز میتوانند از راه دور با هم تعامل داشته باشند. بسیاری از معلمان زن به دلیل شرایط، سختشان است که برای تدریس به خانه کسی بروند یا در ساعتهای مختلف خود را به مناطق مختلف شهر برسانند، از همین رو کلاسهای آنلاین روش مناسبی برای آنها محسوب میشد. این اقدامات استاد سلام باعث شده که معلمان زن بسیاری برای تدریس و آموزش جذب این استارتآپ شوند تا جایی که عقیلی گفته است: «اگر صفحه اول استاد سلام را باز کنید، متوجه میشوید که مراجعه معلمهای زن به وبسایت چقدر بالاست و به نظر میرسد این فضا برای آنها کارکرد مثبت داشته است.» استارتآپ استاد سلام قرار است میز کار مجازی یک معلم شامل آگهی، جذب شاگرد، دریافت نظرات، اشتراکگذاری رزومه و جزوه باشد. البته علاوه بر میز کاری معلمان، میز کار آنلاین آموزشگاهها هم هست و تا سال 1399 با حدود ۶۰۰ آموزشگاه و ۳۵هزار معلم در زمینههای یوگا، باله کودکان، ژیمناستیک بزرگسالان، فوتبال، فوتسال، والیبال، شطرنج، چرتکه، دروس دانشگاهی، تنیس و معلم خصوصی ریاضی و سایر رشتهها همکاری داشته است. همچنین ایده مدرسه آنلاین استاد سلام نه با شیوع بیماری کرونا بلکه قبل از آن کلید خورده بود. علاوه بر این در بخش توسعه خدمات، نغمه عقیلی و همکارانش فروشگاهی را راهاندازی کردند که کتابهای معلمان هم درآن به فروش میرسد. اما مدل درآمدزایی این استارتآپ چگونه است؟ عقیلی دراینباره گفته است: «ثبتنام اولیه معلمها در استاد سلام کاملا رایگان است و ما در ازای تعداد شاگردان هم هیچ پورسانتی دریافت نمیکنیم. اما درآمد ما اینگونه است که با توجه به تعداد مخاطبان یک درس یا رشته به معلمها و آموزشگاهها پکیج میفروشیم. مثلا اگر یک معلم بخواهد علاوه بر تدریس ریاضی، عناوین دیگری را هم تدریس کند، بستههای نقرهای برنزی یا طلایی ما را میخرد و حیطه فعالیش در سایت را گسترده میکند.» اما نخستین معلمی که از سایت استاد سلام خرید کرد چه قصهای دارد. عقیلی در گفتوگو با مجله سرآمد دراینباره گفته است: «سه ماه بعد از بالا آمدن سایت، یکی از معلمها خرید کوچکی از استاد سلام کرد و به من گفت که به خاطر حمایت از کار ما این خرید را انجام داده است. هنوز این استاد در سایت ما کار میکند و خاطره کاری که کرد، از یاد ما نمیرود.» عقیلی گفته است بنیانگذار اولیه استاد سلام خود او بوده و یک سال و نیم بهتنهایی سایت را جلو برده است اما وقتی سمت شتابدهندهها رفته آنها به او پیشنهاد کار تیمی دادند و یکی از شروط همکاریشان حضور یک تیم حداقل دونفره بوده است و اینچنین بوده که او به آقای یوسفنژاد که پیشتر در برنامهنویسیهای استاد سلام مشارکت داشته و به صورت پروژهای با او همکاری میکرده است، پیشنهاد میدهد تا در قالب یک تیم دونفره کار استاد سلام را ادامه دهند. عقیلی رمز پیشرفت استارت آپ استاد سلام را در ایستادگی و عهد او و تیم همکارش با کارشان عنوان میکند. «زمانی که به طور کامل بر استاد سلام متمرکز شدم، هر لحظه ظرفیتهای پنهان این فضای کاری بیشتر برایم آشکار میشد. معلمها درخواستهای زیادی داشتند و من سعی میکردم مدام فضای وبسایت را متناسب با سلیقه آنها ارتقا دهم. تا اینکه با شتابدهندهها آشنا شدم. از آنجا که استاد سلام، هم مخاطب بالایی داشت و هم به درآمد رسیده بود، بهشدت از کار من استقبال شد.» ایده و شعار اصلی استارتآپ استاد سلام این است که «استاد نزدیک به خودت را پیدا کن» و این نزدیکی، هم از لحاظ تخصص است و هم از نظر جغرافیا. «در واقع میخواهیم با استاد سلام در زمان و هزینه و ترافیک هم صرفهجویی کنیم و آدمها را در زندگی شلوغ این روزها در کوتاهترین زمان ممکن به هم برسانیم. مثالی از بانکداری الکترونیک برای شما میزنم. میبینید که این روزها رفاقتهای بانکداری و آیتی چه صرفهجوییهایی در وقت و هزینه آدمها کرده است. حالا فکر کنید که حوزه متراکمی چون آموزش با آیتی دوستی کند. باز هم زمان و هزینه کم میشود و اینها همه مزایای ورود به دنیای آنلاین است.» عقیلی به جوانانی که میخواهند خود کارآفرین باشند و استارتآپی راهاندازی کنند، پیشنهاد میکند دچار توهم نشوند، واقعی فکر کنند و در دنیای واقعی روی استارتآپ خودشان سرمایهگذاری انجام دهند. او در مصاحبهای گفته است: «برای اینکه استارتآپ خود را از قالب ذهنی به یک پروژه عملی درآورید، باید زحمت بکشید، زمان زیادی را صرف کنید و صبور باشید. قرار نیست ایده شما در چند ماه به درآمد و سود برسد، کمی صبر کنید و بگذارید استارتآپ شما نفسی تازه کند و کمکم به راهش ادامه دهد. ما نمیتوانیم استارتآپ ایران را با دنیا مقایسه کنیم. مردم ما تازه با فضای اینترنت دوست شدهاند و تا وقتی بخواهند به استارتآپهای تازهکار این میدان عادت کنند، زمان میبرد. پس ما هم باید به خودمان زمان بدهیم و به جای از این شاخه به آن شاخه پریدن، پای استارتآپ و ایدهمان بایستیم تا به نتیجه برسیم.» زنان کارآفرین و جستوجو برای حاشیه امن شغلی نغمه عقیلی حدود یک ماه پیش در یک برنامه آنلاین در شبکه های اجتماعی درباره کارآفرینان زن گفت: «من با وجود اینکه کنشگریهای زیادی داشتم، الان تمایل دارم که به حاشیه امن خودم بروم. بعضیها میپرسند چرا خانمها کمتر در فعالیتهای جمعی و نشستها مشارکت میکنند. من این را به شما بگویم که حتما برای خیلی از زنان پیش آمده که با سر شامپو زده در حمام مجبور شدهاند تلفنی بزنند و... زنان در این حد سرشان شلوغ است. خانمهایی که فرزند دارند، باید به آنها برسند و اگر کسی هم مانند من فرزندی نداشته باشد، باید هوای خانوادهاش را داشته باشد، چون آنها همیشه توقع دارند. الان به مرحلهای رسیدهام که برایم کافی است آدمها بدانند در این سیستم، زنی مدیرعامل است و کارها را پیش میبرد. هروقت از حاشیه امنم بیرون میآیم و قصد دارم با یک آدم متخصص صحبت کنم که من را نمیشناسد، نگاه بالا به پایین آنها برایم آزاردهنده است. در حالی که من میتوانم حقوق یک سال آن آدم را بپردازم. برای همین گاهی اوقات خودم وارد صحبت با آدم های جدید نمی شوم و این کار را به دیگران واگذار میکنم و سعی میکنم با واسطه ببینم چطور میتوانم به آن هدف برسم. شاید حتی با واسطههای آقا.»
نظر خود را بنویسید