ماجرای دیپلماتی که اقتصاد میدانست و اقتصاددانی که دیپلمات بود
قدرت، ثروت، سیاست
1397/04/30
2611
این مطلب را به اشتراک بگذارید
بزرگترین پیکان انتقادات عادلی به سمت شکلی از «پوپولیستهای ایرانی» قرار گرفته بود که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بر قدرت تکیه زده بودند و فکر میکردند که «مردم کمدرآمد، فرودستان فکری هستند و با پول میتوان با آنها سخن گفت.»
نویسنده: نسیم بنایی/ آینده نگر
محمدحسین عادلی نامی است که همزمان هم دیپلماسی را به ذهن میآورد و هم اقتصاد را. نظرات او در حیطه سیاست و اقتصاد متمرکز بر قدرت است. عادلی در گفتوگوهای مختلف خود، مخصوصا در گفتوگویی که تابستان 92 با هفتهنامه «تجارت فردا» داشت رابطهای پیچیده بین قدرت داخلی و بینالمللی را صورتبندی کرد. بنا بر نظر عادلی مهمترین سوالی که باید قطبنمای اقتصادی یک کشور باشد این است: «سهم ما از بازار جهانی چقدر است؟» پاسخ دادن به این پرسش و بازی کردن در این زمینه عملکرد یک کشور را به دو شاخه تقسیم میکند: اولین شاخه مربوط به مراودات سیاسی بینالمللی است و دیپلماسی نام دارد و دومین شاخه قدرت کشورهاست که نقش پشتیبانی از دیپلماسی را به عهده دارد. به نظر عادلی جدای از انواع قدرت نظیر قدرت نظامی، اقتصاد هم یکی از ارکان اصلی قدرت است.
با چنین تصویری از روابط بین سیاست و اقتصاد ما با یک رابطه دوسطحی روبهرو هستیم. در سطح اول این قدرت اقتصادی است، که در کنار باقی اشکال قدرت، توان چانهزنی در دیپلماسی بینالمللی را برای یک کشور فراهم میآورد و در سطح دوم هم این دیپلماسی روی اقتصاد تاثیر میگذارد.
این رابطه قدرت و سیاست چیزی است که در کشور چین خود را به حد نهایی نشان میدهد. چین در تغییرات سیاسی خود که چند دهه پیشتر آغاز کرده بود ابتدا با تکیه به ویژگیهای بومی خود نظیر نیروی کار زیاد، موفق شد که بدل به یکی از غولهای اقتصادی جهان شود. همین قدرتگیری اقتصادی چین است که باعث میشود رابطه ایران با این کشور حالتی یکسویه داشته و ما را به واردکننده تام و تمام محصولات چینی بدل سازد. دقیقا در همینجا است که عادلی تاکید میکند «داشتن رابطه با چین یک مقوله است و واردات از چین مقولهای دیگر.»
همین قدرتگیری چین باعث شده که امروزه این کشور هم یکی از کشورهای سرآمد دنیا در بحثهای نظامی باشد، هم دومین اقتصاد بزرگ دنیا پس از امریکا و هم به لحاظ توان دیپلماتیک یکی از پنج عضو شورای امنیت باشد. البته که تمامی مثالها به همین سادگی پیش نمیروند و استثنائاتی در آنها پدید میآید و اگر کشور ژاپن را هم در نظر بگیریم علیرغم اینکه از کشورهای پیشرو هم در اقتصاد و هم در تکنولوژی است به خاطر معاهدات سیاسی- نظامی که پس از جنگ دوم جهانی به گردن گرفت فاقد نیروی نظامی مستقل است و در این زمینه به امریکا وابسته است.
*مانورهای اقتصادی داخلی
عادلی فرایندی توامان بین بهبود اوضاع اقتصادی چه در داخل و چه در سطح بینالمللی متصور است. در همان مصاحبه از این امر گله داشت که عدهای در ایران بر این نظرند که میتوان اقشار کمدرآمد را با «لقمه نانی بیشتر خرید» و این در حالی است که اقشار کمدرآمد ایرانی از هوش و آگاهی سیاسی به اندازه کافی برخوردارند و بیارزش شدن این «لقمه نان» را به خوبی درمییابند. بزرگترین پیکان انتقادات عادلی به سمت شکلی از «پوپولیستهای ایرانی» قرار گرفته بود که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد بر قدرت تکیه زده بودند و فکر میکردند که «مردم کمدرآمد، فرودستان فکری هستند و با پول میتوان با آنها سخن گفت.»
نداشتن چنین تصور و طرز تلقی از مردم کمدرآمد این کشور میتواند هم در اعتمادسازی و هم در سیاستگذاری منجر به شکوفایی اقتصادی و بهرهگیری از توان بالقوه ایران شود. زمانی که توانستیم به شکوفایی نسبی در اقتصاد داخلی برسیم آنگاه نوبت دیپلماسی خواهد شد.
عادلی در سال 92 و پیش از آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی علیرغم اینکه کار و وظیفه او را بسیار سخت توصیف میکرد در این بخش امیدوار بود که در صورت اعتمادسازی بین مردم و دولت و شکوفایی اقتصادی، آنگاه میتوان با دیپلماسی موفق در سطح بینالمللی و رفع تحریمها به این شکوفایی کمکی مضاعف کرد و به عبارت بهتر «سهم ایران در بازار جهانی» را افزایش داد.
در این زمان، یعنی زمانی که روابط بینالملل اهمیت پیدا میکند باید بین دیپلماسی و بازی قدرت تنظیمی دقیق برقرار کرد. به نظر عادلی بازی قدرت، یک بازی پرریسک است و در نهایت یا با شکست همراه است یا با پیروزی، اما دیپلماسی مسیری تدریجی را تصویر میکند. شاید امروز که سال 1397 است بهتر باشد از خودمان بپرسیم که در شرایط کنونی جهانی چه تنظیمی باید بین این دو نوع مواجهه برقرار کنیم و اساسا توان کدامیک را داریم: بازی پرریسک یا رابطه کمریسک.
محمدحسین عادلی
محمدحسین عادلی متولد 27 بهمن 1331 در اهواز است. او که در ایران تحصیلات عالی خود را تا حد کارشناسی ارشد اقتصاد بینالملل در دانشگاه تهران ادامه داد بود برای اخذ دکتری به امریکا رفت و موفق شد که از دانشگاه کالیفرنیا کُست در رشته MBA مدرک کسب کند. جدای از این مدرک، او دکتری دیگری هم در رشته اقتصاد از دانشگاه «جامعه ملیه اسلامیه» هند گرفت. او که در سابقه خود سفارت در ژاپن، کانادا و بریتانیا را طی سه دهه 60 و 70 و 80 دارد بین سالهای 1368 و 1373 و در زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رئیس بانک مرکزی ایران هم بود. وی هماکنون دبیرکل مجمع کشورهای صادرکننده گاز (GEFC) است.
نظر خود را بنویسید