حرف‌های تازه تیم کوک درباره استیو جابز

بهترین معلم من‌ ‌‌‌‌‌‌

تاریخ 1401/09/02 ساعت 09:45

جابز در اداره اپل به شدت خلاق بود. او دنبال یافتن راه‌های تازه برای حل مشکلات شرکت بود. تمایل جابز به اندازه‌ای به ایده‌های خلاقانه زیاد بود که‌ می‌توان گفت، این استاندارد او در مدیریت شرکت اپل بوده است

آینده نگر

 

تیم کوک‌ می‌گوید هرگز برای اداره اپل، با روش‌های مشابه استیو جابز برنامه‌ریزی نکرده است. با این وجود، اثر جابز و روش‌هایش در شرکت اپل هنوز احساس‌ می‌شود و به نظر‌ می‌رسد آثار روش‌های مدیریتی جابز در اپل برای همیشه ماندگار است.‌ ‌‌‌‌‌‌در یک روز آفتابی در لس آنجلس، تیم کوک مهمان برنامه ووکس مدیا بود. او در این برنامه حاضر شد و به پرسش‌هایی پاسخ داد که بیشتر درباره شیوه‌های مدیریت او و استیو جابز در شرکت اپل، از بزرگترین شرکت‌های فناورانه جهان بود. تیم کوک در این نشست گفت: «ما این‌طور نیستیم که بنشینیم و بگوییم: خب اگر استیو بود چه‌ می‌کرد؟ این کاری بود که استیو جابز گفته بود هرگز انجامش ندهید. اما واقعیتی را باید بگویم. او بهترین مهمی بود که من داشتم. آنچه از استیو جابز آموختیم نه فقط من، بلکه برای همه افرادی که در اپل کار‌ می‌کردند و‌ می‌کنند، زنده و جاری است.»

تیم کوک به نمونه‌ای اثرگذار از سنت‌های مدیریتی استیو جابز در اپل اشاره کرده است. این سنت، که هنوز هم در این شرکت حفظ شده، سنت دیرینه ساعت 9 صبح است. در روزهای دوشنبه با تصمیم استیو جابز مدیران شرکت اپل در ساعت 9 صبح دورهم جمع‌ می‌شدند تا درباره مسائل مهم شرکت گفت وگو کنند. به گفته جانشین استیو جابز، این سنت دیرینه هنوز با روش‌های استیو جابز در شرکت اجرا‌ می‌شود.‌ ‌‌‌‌‌‌از دیگر سنت‌های استیو جابزی که هنوز در اپل حفظ شده، تاکید بر داشتن تنها یک صورت مالی برای گزارش سود و زیان در شرکت است، ‌ ‌‌‌درحالی‌که شرکت اپل به بخش‌هایی متفاوت برای تولید محصولات مختلف تقسیم شده است. هرچند کوک‌ می‌گوید هیچ‌ ‌‌‌‌‌‌هدفی از ادامه اجرای روش‌های مدیریتی مشابه با استیوجابز ندارد اما، بعید است چنین مواردی تا زمان حضور او در اپل به عنوان مدیرعامل، کنار گذاشته شود. در سال 2017، تیم کوک در دانشگاه گلاسکو سخنرانی کرد. او در صحبت‌هایش با دانشجویان از استیو جابز به عنوان اثرگذارترین فرد در زندگی اش نام برد و گفت فلسفه جابز تا 100 سال دیگر هم در شرکت اپل باقی‌ می‌ماند. او گفت: «دی‌ان‌ای استیو‌ ‌‌‌‌‌‌هسته اصلی شرکت اپل است. استیو در همه‌جای شرکت نفوذ کرده است».

اگر با استیو بحث نمی‌کردی

با این وجود‌ نمی‌توان گفت استیوجابز و تیم کوک هیچ اختلاف نظری باهم نداشتند. تیم کوک در جایی گفته بحث کردن با استیوجابز گاه تنها راهی بود که‌ می‌توانستی صدایت را به گوش او برسانی. مدیرعامل امروز شرکت اپل گفت: «همیشه بحث بود. من‌ می‌دانم در آن زمان بسیاری‌ می‌گفتند نباید با استیوجابز بحث کرد. اما این درست نیست. درواقع، اگر با او بحث‌ نمی‌کردی، او با همه توانش به تو حمله کرد. او با آن دسته آدم‌هایی که در بحث کردن راحت نبودند، خوب کار‌ نمی‌کرد.»

یکی از مهم ترین بحث‌های استیو جابز و تیم کوک مربوط استراتژی فروش آیفون در سال 2007 بود. جابز‌ می‌گفت اپل باید با دریافت سهم از اپراتورها در هرماه به میزان مشخصی درآمد برسد. تیم کوک در آن زمان، مدیر اجرایی اپل بود. او در آن زمان یک مدل یارانه ای در نظر گرفته بود که در آن، اپراتورها بخشی از هزینه آیفون را پیشتر پرداخت‌ می‌کردند و سپس، آن پول را از مشتریان در قالب هزینه اشتراک ماهیانه دریافت‌ می‌کردند. تیم کوک گفت: «پیشنهاد استیو جابز خلاقانه‌تر و متفاوت‌تر بود. اما روش من سریع‌تر بود. دست کم من این‌طور فکر‌ می‌کردم.» اپل در آغاز از مدل مورد نظر استیو جابز برای فروش آیفون استفاده کرد اما پس از مدتی به پیشنهاد تیم کوک روی آورد. پیشنهادی که به رشد فروش آیفون در ابعاد گسترده‌تر کمک کرد.

جابز در اداره اپل به شدت خلاق بود. او دنبال یافتن راه‌های تازه برای حل مشکلات شرکت بود. تمایل جابز به اندازه‌ای به ایده‌های خلاقانه زیاد بود که‌ می‌توان گفت، این استاندارد او در مدیریت شرکت اپل بوده است. از تیم کوک خواستند استیو جابز را با گفتن یک کلمه تعریف کند و او گفت: «کنجکاو»، و این صفتی بود که تیم کوک به دلیل تمایل زیاد جابز به خلاقیت به آن اشاره‌ می‌کرد.

همسر استیو جابز، لورن پاول هم در خاطراتش به تلاش‌های استیو جابز برای‌ ‌‌‌‌‌‌رسیدن به روش‌های خلاقانه‌تر اشاره کرده است. استیو جابز، به گفته همسرش، با رهبران ‌کسب‌وکارهای بزرگ در جهان و صنایع فناورانه صحبت‌ می‌کرد و از آن‌ها‌ می‌خواست درباره آنچه به نظرشان در حل چالش‌های امروز پرطرفدار شده صحبت کنند. او از آن‌ها‌ می‌پرسید در فضای کار چه روندهایی توجه شان را جلب کرده و چه در ذهن دارند. لورن پاول گفت: «او فهرستی از افراد را تهیه کرده بود. به آن‌ها زنگ‌ می‌زد و‌ می‌پرسید چه خبر؟ او به دنبال کاوش مغز آدم‌های اطرافش به طور مداوم بود که به نظر جالب‌ می‌آمد.»