دانشگاه عرصه سیاستهای نولیبرالی شده و تاثیر این سیاست را از حضور دانشجویان در دانشگاه تا جنبش دانشجویی شاهد هستیم؛ بهنظر میرسد آینده دانشگاه عرصه چنین تکاپوهایی است.
آینده نگر
دانشگاه را نشانه نگیرید
هنوز چند ماهی از عمر به قدرت رسیدن دولت سیزدهم نمیگذرد که خبرهای حذف شنیده میشود؛ از دانشگاه شهید بهشتی تا دانشگاه تهران؛ از دانشگاه شهید بهشتی تا دانشگاههایی که در صف انتظار حذف و اخراج استادان خود هستند. اما قبلاً هم دانشگاه چین سرنوشتی را از سر گذرانده بود. مسیر اصلاحات به سوم تیر رسید و بعد به 27 خرداد 1388. دوران تازهای شروع شده بود؛ با آمدن محمود احمدینژاد بهار دانشگاه هم خزان شد و آنچه بهثمر رسیده بود بار دیگر از هم گسست. اما اینبار نهاد دانشگاه مقاومت میکرد. شاید تاب پاییز و ماندن در زمستان را نداشت. باز هم تقابل و باز هم تحمل. رابطه دولت با دانشگاه خراب بود و فقط دانشگاهی که مرکز آزمون و خطای سیاست جدید بود میتوانست مورد توجه باشد. میخواستند بار دیگر دانشگاه را سنگر به سنگر از علوم غربی پاک کنند و اندیشه مدرن را با چیزی دیگر جایگزین کنند. برای همین از تفکیک جنسیتی در رشتهها تا تفکیک کلاسها و زوج و فرد کردن روزهای ورود به دانشگاه و تغییر واحدهای درسی رشتههای علوم انسانی تا حذف بعضی از رشتهها و تشکیل کارگروههایی برای اسلامیسازی دانشگاه گفتند. دانشگاه در فضل ناامیدی بود. تشکلهای دانشجویی به محاق رفت و اندیشه در بند؛ تا اینکه عقلانیت به دولتمردان بازگشت و برخوردها با دانشگاه تغییر کرد. اما بعد از گذشته هشت سال بار دیگر نهاد علم زیر نگاههای تلخ امنیتی قرار گرفته است و شاید منتظر تکرار روزهای تلخ گذشته باشد. اما دانشگاه تنها یک دانشگاه نیست؛ چیزی بیشتر از یک نهاد است؛ نهادی در خدمت توسعه که شروعش به دارلفنون بازمیگردد؛ در دوره رضاشاه پهلوی اولین کلنگ دانشگاه بر زمین زده شد و این روند ادامه داشت تااینکه از دهه 30 در آموزش عالی کشور اتفاقاتی رخ داده است. از سال 1337 مراکز آموزش عالی به تدریج، با عناوین دانشگاه، دانشکده، پژوهشکده، مدرسه عالی، آموزشگاه عالی، موسسه، مرکز و سازمان تاسیس شده و شروع به فعالیت میکنند تا سال 1357. در این دوره دانشگاه روزهای تلخی را به خود دید اما هنوز دانشگاه بود که با همه تصفیه و پالایشها باز هم به حیات خود افتان و خیزان ادامه داده است؛ اما همین نهاد الان به نهادی ناقص بدل شده که با عرصه زندگی ارتباطی ندارد و بیشتر تبدیل شده به کارخانهای برای تولید مدرک. این را منتقدانش میگوید؛ همانطوری که عدهای همچنان دل در گرو دانشگاه دارند برای ساخت آینده خود و صف کنکوریها نشانهای از اوج آن است.
پیشبینی سال 1401
سهم دهکهای درآمدی در دانشگاههای برتر
در سالهای اخیر، نتایج کنکور سراسری بحثهای زیادی را دربارۀ طبقاتیشدن کنکور و کاهش دسترسی طبقات متوسط و پایین به دانشگاهها دامن زده است. در سال ۱۳۹۶ دفتر مطالعات وزارت رفاه مطالعهای در این زمینه انجام داده، که یافتههای آن قابلتوجه است. در این مطالعه، نمونهای حدود ۷ هزار نفری از دانشآموختگان سالهای اخیر دو دانشگاه شهید بهشتی و علامه طباطبایی انتخاب و ارزیابی شده است. براساس یافتههای مطالعه، حدود ۶۳ درصد دانشجویان شهید بهشتی و ۶۱ درصد دانشجویان علامه از سه دهک پردرآمد کشور هستند و سهم سه دهک پایین در این دو دانشگاه کمتر از ۱۱ درصد برآورد شده است. بیش از ۴۰ درصد دانشجویان پردرآمدترین دهک در سال اولِ پس از دانشآموختگی شاغل شدهاند، این سهم برای دانشجویان دو دهک کمدرآمد معادل صفر و برای دهک سوم حدود ۲ درصد بوده است. در نمونۀ مورد بررسی سهم دانشجویان زن ۵۸ درصد و سهم دانشجویان مرد ۴۲ درصد است، اما در بین شاغلان این نسبت ۵۱ به ۴۹ درصد به نفع مردان است.
دانشگاه عرصه سیاستهای نولیبرالی شده و تاثیر این سیاست را از حضور دانشجویان در دانشگاه تا جنبش دانشجویی شاهد هستیم؛ بهنظر میرسد آینده دانشگاه عرصه چنین تکاپوهایی است.
تحلیل
رضا منصوری، استاد فیزیک دانشگاه شریف
مدیریت تحول در امرِ علم در ایران کنونی اگر از بالا شروع شود بیش از هر چیز باید انتظار فاجعه داشت تا امری خردورزانه. از درون دانشگاه هم امکان دارد مدیریتی با ظرافت تغییری را شروع کند، که تاکنون ندیدم مگر در یک دانشگاه که قضاوت نهایی آن هنوز زود است. اما مدیریت دانشگاه اگر بتواند بکوشد بدنه دانشگاه را همراه کند گامی عظیم برداشته خواهد شد پایدار و تابآور و منعطف برای جذب تحولات آینده -که بسیار مطلوب است. گام اول در این جهت رسیدن به یک توافق بر مبانی و مفهومهای اولیه علم و دانشگاه است. علاوه بر این، یادمان باشد در مجموعه فعالیتهای هر زیرسامانهای مثل دانشگاه و هر دانشگاهی در ایران بدون استثنا جوانههایی میزند بسیار درخشان و سازگار با مفهوم کلی علم و دانشگاه -و البته در این وضعیت ناسالم که روشهای ارتقا و تشویق درون دانشگاه بسیار مکانیکی و مانع رشد سالم دانشگاه و دانشگاهیان است: استادانی که علم مدرن را جدی میگیرند، برای روشهای منسوخ مکانیکی ارزشی قایل نیستند، منتظر تشویق از طرف نااهلان علم نیستند و بهزحمت هم در نظام علمی کنونی ما تحمل میشوند -در چارچوب رفتارهای واداشتهای مکانیکی مبتنی بر «خرد نقال» جایگاهی ندارند. لازم است دانشگاه به فکر خودش باشد و منتظر دستور از بالا نباشد. لازم است تعاملمان را با جامعه به منظور رفع مشکلات آن تعریف کنیم و از این تعریف روالهای اداری را استخراج کنیم، چگونگی استخدام هیئت علمی جدید را تعیین کنیم، و به موازات رفع مقاومت از درون دانشگاه به فکر حمایت از جوانههایی باشیم که از خود جدیت علمی نشان دادهاند نه آنها که خودشان را در هر روال تشویق مکانیکی جا میدهند و کارنامهسازی میکنند.